این بچه منوواقعاعصبی کرده عادت کرده چه شب باشه چه روزپیشم خوابه یهومیپره ازخواب گریه پیشم دیگه نمیخوابه میره بغل مادربزرگش دیگه پیش من نمیادحالاشبانمیزارم بره ولی ظهراتوتواوج خواب حالاپیشم خوابیده یهوباجیغ پامیشه میدوه ازاتاق میره بیرون میره پیش مادربزرگش کلاچه خونه خودمون باشم یاهرجای دیگه باشم شباهم واسه این خواب نداره چندین باربیدارمیشه که بره نمیزارم چیکارکنم این عادتوبزاره کنار

والا ناشکری من بیجاره بی کسم بچمم مثل کانگرو چسبیده بهم مدام بغل مدام گریه وقت نمی کنم خونه رو حسابی مرتب کنم از کارم‌افتادم سر کار نمیرم و به نظر من این حالت زیاد ادامه نداره بذار مطمن بشه مادر بزرگش هست بر می گرد پیش خودت لج بازی نکن باهاش

چندروز پشت سر هم براش خوراکی و اسباب بازی بگیر صب که بیدار شد گریه کنه بره نشونش بده تا بیاد سمتت بعد باز بخوابونش چندروز تکرار کنی توجهشو بتونی جلبکنی از سرش میوفته

حتما ببرش پیش دکتر یا روانشناس کودک که راهنمایی کنه چیکار کنی.

طفلک اضطراب داره. یه چیزی هست راجع به مادربزرگش که خوابشو می بینه می‌ترسه با جیغ بیدار میشه می‌ره سمت مادربزرگش چک کنه ببینه در چه حاله. حتماً حتماً این موضوع رو پیگیری کن. طفلکو سرزنش یا دعوا نکن. می‌ترسه مادربزرگش از دست بده. حالا به هر شکل. آیا مامان بزرگش بهش میگه اگه فلان کارو کنی دیگه دوست ندارم؟ یا خدایی نکرده مریضه؟

بزار بره کلا موقعه خواب پیش مادربزرگش توام راحت بخاب بیکاری .تازه یکم وقت آزاد داری کارتو کنی روزا