۱۱ پاسخ

پسر منم میره محل کار باباش

تصویر

شغل همسرت چی هستش ک میشه بچه رو هم بگیره

چن وقت پیش رفتم دندون پزشکی ی ساعتی طول کشید بعد ک اومدم دیدم چقد سرحالم باخودم گفتم همیشه دندون پزشکی باشه 😅🤦‍♀️

همیشه خوش باشین.من خیلی دلم میخوادتنهاباشم نمیشه چون کارشوهرم شهرهای دیگه هست مایک ماه گاهی بیشترتنهامیمونیم.کسی هم نیست بچه هامونگه داره

من امروز دخترم گذاشتم پیش مامانم و با همسر رفتیم بیرون شهر تفریح واقعا لازم داشتیم
به دخترم از ما بیشتر خوش گذشته بود

همسرم امروز صبح با همکاراش رفت سالن گفتم پسرمم با خودت ببر، کلی به بچم خوش گذشته بود و بازی کرده بود، اما همکارای شوهرم بازیشون خراب شد😅😅😅
اما من به جای کافه سرکار رفتم😭

من سر کار همسر خطرناکه
سر ساختمونه 😮‍💨
ولی گاهی برا نظارت با هم میرن
وقتی نیستن تنها چیزی ک بهم حس خوب میده خوابه 😁

چه عالی خوشحالم برات
محل کار همسر من تو دل بازار بعید بدونم بتونم همچین کاری کنم

خیلی میفرستمش مغازه باباش😂

بهترین کار همینه ادم باید برای بچه داری اعصابش بکشه منم روزای تعطیل بچه هارو میسپرم ب همسر و خودم میرم میگردم یکم حال و هوام عوض میشه و از حالت افسرده درمیام

خوب کاری کردی عزیزم

سوال های مرتبط

مامان اوین مامان اوین ۲ سالگی
مامانا اینقد اعصابم بهم ریخته که حساب نداره من پسرم ۵ سالشه به هرزبونی بگی بهش نقاط خصوصی بدن وگفتم اما خیلی مظلوم و اصلا نمیتونه از،خودش دفاع کنه جثش هم ریزه اولین دفعه که متوجه شدم که پسر خواهر شوهرم ۵یا۶ یال ازش بزرگتره دستمالی کرده با اون دعوا کردم با زبون خوش هم به پسرم گفتم اجازه،نده دیگه تا حدودی کمتر شد اگرم جایی احساس می‌کردم بارم بهش گوش زد میکردم که خصوصیه تا امروز که رفتیم خونه یکی از آشنا اینا تو اتاق بازی میکردن داداشمم با پسرم بود اون ۷ سالشه حس کردم یکم غیرنرمال به پسرم گفتم بیا کنار خودم بشین که میخوایم بریم بعد اومدیم تو ماشین با زبون خوش ازش تنهایی پرسیدم گفت هیچی دختره گلوم پ فشار می‌داده نمیزاشته بیام بیرون خصوصی رو هم دست میزده بعد من بهش گفتم من باتو دوستم هرمشکلی داره بهم بگو چرا ازخودت دفاع نمیکنی گفت یعنی چی گفتم یعنی احازه،نده کسی،بزنه اگرم بزرگتر بود نتونستی از مامان و باباکمک بگیر اینقدر عصبانی شدم یکم خوراکی گرفتم رفتم در خونه طرف دختر گفتم بیا خوراکی خریدم بعد بهش گفتم من با پسرم دوستم نبینم دوباره از این غلطا کردی همه راه و امتحان کرده بودم گفتم شاید اینجوری پسرم اعتماد کنه اینقدر اعصابم بهم ریخته که حد و حساب نداره چیکار کنم یه پسر نباید اینجوری باشه آخه شوهرمم اخلاق ورفتار مثل پسرم کم رو خجالتی اصلا من یه چیزی،میگم شما یه جیزی میشنوید