۱۰ پاسخ

من از وقتی اقدام بودم دو سه تا کتاب داستان درمورد این قضیه خریده بودم واسش میخوندم وقتی باردار شدم درمورد خواهر برادر داشتن و نینی تو دل مامانا بودن واسش قصه میگفتم وقتی شکمم یکم اومد جلو دیگه بهش گفتم

از نظر من نباید گف بچه تو شکم داری کم کم باید سوالات دیگه پاسخگو باشی از کجا رفته شکمت؟ چه جوری رفته اون تو..
نگو بنظرم.
من باردارم بودم به خواهر زاده ام گفتم کمرمو عمل کردم کمرم شکسته حواسش بود آسیب نزنه 😄

براش کلی کادو خریدیم .

بهش گفتم دوست داری مامان برات یه نی نی بیاره برا خودمون باشه، گفت آره بهش گفتم من تو شکمم نی نی دارم نباید به شکم و کمر مامان بزنی وگرنه نی نی اذیت میشه ، اصلا فکرشو نمیکرد به این راحتی کنار بیاد از اون به بعد حواسش بود تا الان که ماه هشتم هستم

پسرم میدونه خودش تو شکمم بوده ولی الان میگفت بریم یه نینی بخریم من بازی کنم باهاش🤣🤣

بچه اولم یکسال و دو سه ماهش بود باردار شدم از اول بهش گفتم و مواظب بودم خودم بیشتر ولی بازم خدا مراقبه…من تا ۹ماهگی بچم بغلم‌بود

اره من از ماه دوم بهش گفتم .گفتم یه نی نی تو شکممه باید رشد کنه مراقبش باشیم تا حالش خوب باشه بتونه بیاد باهات بازی کنه اگه مامانو اذیت کنی اونم اذیت میشه
البته اذیت از نطر جیه و گریه اصلا کم نشده ولی سمت شکمم نمیاد . دیگه ایستاده بغلش نمیکنم خودش میدونه

اوه همینجوری گفتم انگار کل دنیا رو بهش دادن به همه میگه مراقب باشین نزدیک مامانم نشین

من باردار نیستم ولی شنیدم که میگن به بچه ها چیزی نگید تا ماه آخر ، اونم اگر خودشون فهمیدن ، اگر حساس نشدن که هیچی

والا من هیچ حامله نیستم پسرم داره برنامه ریزی می‌کنه برای بچه ی دوم

سوال های مرتبط