سلام بعد از مدت ها 😊
توی این دو هفته اخیر کلی کار کردم 😁از خونه تکونی پاییز بگیر تا زدن واکسن 4 ماهگی پناه که خداروشکر خوب گذشت و مهمونی که قرار بود از سمت خانواده همسرم بدم که خداروشکر آبرو مند و خوب برگزار شد دیشب و از همه مهم تررررررررر اینکه دکتر پناه گفت از 24 مهر میتونم کمکی رو برای گل دخترم شروع کنم و من خوشحال ترینم😍😍شاید باورتون نشه اما من یکی از خواسته هام و رویاهایی که همیشه تو ذهنم قبل تولد پناه و حتی قبل تر بابتش ذوق میکردم و از خدا میخواستم یه روزی تجربه اش کنم همین غذا درست کردن با عشق برای بچم بود همیشه تو ذهنم صحنه ای که قراره بچم غذا بخوره و من براش با جون و دل آشپزی کنم رو تو ذهنم تداعی میکردم و خدارووووشکر بابت اینکه خدا بالاخره اون رویا رو برام به حقیقت تبدیل کرد 😍
خلاصه که دکترش گفت 24 مهر برم پیشش تا بهم برنامه غذایی بده و راهنماییم کنه و من از الان دارم لحظه شماری میکنم واسه اون روز😊😍
اومدم بگم چه چیزهایی باید براش بخرم و آماده کنم؟ از ظروف و وسایل تا مواد اولیه کمکی هاش که باید آماده داشته باشم
البته ظرف غذا داره خودش با قاشق و قابلمه های تفلون اما دیگه چی لازمه و بهتره داشته باشه ممنون میشم راهنماییم کنید تا کامل و دقیق وارد این مرحله از بچه داری بشم 😘😍

تصویر
۶ پاسخ

سلام گلم
خداروشکر ک بسلامتی این دوران گذشت
مِن بعدش هم همین طور ب اسونی سلامتی بگذره
خدا حفظ کنه پناه جانو ماشالا خانومی دیگه قراره غذا کمکی بخوره💖💖💖🫶💋🫀🩷🧿🧿🧿

والا هیچی نمیخواد سخت نگیر
برنامه غدایی هم بده میخواد بگه از فرنی و پوره میوه شروع کن .
پس زیاد لازم نیست چیزی بخری

خوشبحالت چمنی که هنوز خانواده شوهرمو دعوت نکردم برا زایمانم و ۶ماه میگذره 😂😂😂البته بچه دوممه کلا جشن نگرفتم وای نمی‌دونم چرا تنبلیم میاد از اینورم خیلی عذاب وجدان گرفتم ک چرا سر این پسرم دعوت نکردم انشالله یکی دو هفته بعد دعوت کنم منم این هفته فرشش بشورم هفته بعدم سبزی قرمه انشالله بعدش

اولا سلام
دوما تو رو خدا رفتی پیش دکتر از برنامه غذاییت اینجا هم بگو منم اول ۵ ماهگی می‌خوام برا دخترم شروع کنم
سوما من نمی‌دونم تو چطور نویسنده نشدی ؟؟؟ ک اینقد تاپتیک هاتو قشنگ می‌نویسی🥹😍😘

عزیزم خدا حفظش کنه❤️🥰.

عزیزم چه شیر خشک میخورهو

سوال های مرتبط

مامان نی نی مامان نی نی ۵ ماهگی
تا زمانی که اتفاق نیفتاده بود فکر نمی‌کردم انقد می‌تونه سخت باشه اما خوب این آخرین راه بود و من در خلسه درین حالت ممکنم...شوهرم پنجاه برام ریخته تا از این خونه برم و دویست باقیمانده رو یه هفته بعد می‌فرسته برام اما خوب گفته همین الان از این خونه برم بدون بچه ها الان بیرونه منم وسایلمو جمع کردم و دارم آخرین شیر رو به نوزاد سه ماهم میدم تمام امروز اشک ریختم تا زمانی که صددر صد نبود به عمق ماجرا پی نبرده بودم دوری از بچه هام و ندیدنشون پدرشون گفته تا پاتو از خونه بیرون گذاشتی دیگه حق دیدنشونو نداری دخترم امسال پیش می‌رفت دلم میخواست من کثیفشو آماده کنم اونو راهی کنم اما حیف و صد حیف که نشد چیزایی که حداقل تریم حق من بود ...الانم که نمی‌خوام برگردم زادگاه خودم چون بابام دیشب بهم صراحتا گفته نیا می‌خوام تو همین شهر فعلا تا یه هفته برم سمت طبرسی برای اجاره خونه از اون ببعدش هم خدا بزرگه برام دعا کنین اگه اینجا دوستان مشهدی هستن لطفا کمکم کنین که کجا برم برای اجاره کردن که روزانه اش قیمتش کم باشه...