واااای یعنی هر سری که این بچه رو میخوام ببرم بشورمش کللللی باید باهاش سر و کله بزنم و خواهش و التماس که مامان جان عزیزم بیا بریم زود میای بیرون دوباره بازی تو ادامه میدی!😫
حالا ک کلی جون کندم و بردمش
اونجا انقدر ورجه وورجه
انقدرررر خودشو سفت میگیره از عمد و از روی لجبازی که نمیتونم بشورمش درست
سنگینم شده دیگه مثلا قبلا ها نیست
اونم با این کمر من بدبخت😮‍💨
بعد که اومدیم بیرون حالا با کمری گرفته بشین آقا رو به زور که وانمیسته پوشک کن!🤐😑

یعنی قشنگ جونم در میره هر سری سر شستن این آقا
با اینکه ایستاده داخل دستشویی میشورمش ولی بازم کمرم و دستام درد میگیره😶
بماند که صبح ها با پی پی بهم سلام میکنه،یعنی یه ربع نیست ک بیدار شده ها ،هنوزم لب ب هیچی نزده ولی باید همون پروسه رو من طی کنم که قشنگ تا چند ساعت شل و ولم و بی جون و خسته و خیس عرق باید دراز بکشم که بتونم برم ب کارام برسم🥲🥲🥲

یعنی فقط من اینجوریم؟؟؟تازه کاش فقط روزی یه بار بود!ولی نیست!😭
ببحشید غرغرامو🥲😶‍🌫️

تصویر
۱۰ پاسخ

حق داری عزیزم
منم انگار بدنم خالی شده
گاهی اعصابمم یاری نمیده اما خودمو کنترل میکنم
اما جسمی واقعا کم میارم
تازه باردارم هستم
اما کامل درکت میکنم
بچه بزرگ کردن سخخخخختتتت ترین کاردنیاست
اما این روزا هم میگذره میره

سلام
جایی که میبریش میشوریش رو براش جذاب کن مثالا از این برچسبا بگیر بگو ببریم بزنیم فلان جا اگه دستشوییه اگرم حمام میشوری بگو بریم یکم با رنگ انگشتی دیوار حمامو قشنگ کنیم و بیایم اینجوریه هم بازیه هم میشوریش

فقط میتونم بگم منم همینطور🥲

هر جا میری بشوریش برچسب هایی که دوست داره بچسبون مثلا من پسرم گربه دوست داره واسش برچسب گربه زدم اون موقع سرش گرم اون برچسبها میشه و منم راحت میشورمش یا میتونی یه عروسکی که دوست داره را با خودش بیاره

دختر منم همینه بیچارم کرده

و من نیز

خداقوت عزیزدلم 🫠🥰💝

واااای که حال و روز منو توصیف کردی

کم کم از پوشک بگیرش

همه یه جور گرفتارم خواهر


من پسرم بر عکس ولش می‌کنی تو دسشویی حموم عاشق آب بازی
والا میترسم ببرمش حموم میل ندارم در بیاد کلی منو معطل می‌کنه باید یا پیشش وایسم یا هی سر بزنم اینم تو واکنش بشینه آب بازی کنه

منم پوشکش میکنم هنوز اگه پوشک نکنم گاهی وقتا جیش می‌کنه تو شلوارش
ولی خدارو شکر پی پی رو همیشه میگه و می‌ره دسشویی کارش انجام میده

منم گاهی تپش قلب میگیرم

وای این حالت حتما یه دکتر برو تقویتی بگیر بزن


آمپول نوروبیون خیلی عالیه بگو دکتر بنویسه برات بزنی یکی دوماه اوکی هستی

سوال های مرتبط

مامان زندگیمم مامان زندگیمم ۲ سالگی
سلام مامانا چه خبرا خوبید ❤️..
من در تلاش هستم که آریان رو از مابی بی بگیریم نمی‌دونم چیکار کنم چطور شروع کنم
حالا بهم میگن وقتی صبحا از خواب بیدار میشه ببرش دستشویی چون شبا تو خواب جیش می‌کنه مای بی بی هست صبحا که بازش میکنم چندبار میبرمش اصلا دستشویی نمیکنه اصلا روز میشه که از صبح تا عصر جیش نمیکنه وقتی میبرمش یه هم دقیقه نمیشینه سریع بلند میشه می‌دونم که الان وقت جیش کردنش هست برا پی پی هم می‌دونم میبرمش، اصلا دیگه دستشویی نمیکنه
الان هم هر چی بزرگتر میشه پی پی می‌کنه حالا درسته که مای بی بی هست ولی خیلی خونه بو میگیره برا شستنش هم سخته برا جیش هم باید همش مای بی بی باشه که مای بی بی میکنم با یه بار جیش کردن پر میشه اونم سریع بو میگیره با این وضعیت بخواد باز باشه که دیگه بدتر همه جا رو کثیف می‌کنه ..سخته این پروسه از مای بی بی گرفتن اگه حداقل یکم هم همکاری میکرد خوب بود ولی اصلا با این وضعیت که بنظرم تا سه سالگی باید مای بی بی باشه 😕
مامان شاهان مامان شاهان ۲ سالگی
#✅ ادامه پروسه ترک پوشک
مامانا من چن باری عکس گذاشتم که حیوونارو بردم داخل دستشویی و مثلا جیش و پی پی کردن،اومدم اینجا کامل بازش کنم که قشنگ متوجه بشین(لعنت به پروسه ترک پوشک که انقد کلافه کننده ست من هر چیزی یادم میاد میگم تاپیک بزنم شمارو آگاه کنم ببخشین انقد ادامه داره تاپیکا) ببینین تو آمادگی ذهنی نمیخواد بچه رو همش ببرین دستشویی و اینجور چیزا درست کنین خودتونو کلافه کنین، همون تو خونه با خمیر و اینا اینجوری جیش و پی پی درست کنین خودشم ببینه هااا نمیخواد فن و اینا برین که قایمکی از زیر خمیر بزارین زیر عروسک و حیوون بچه، حتی بدین خودش پی پی درست کنه، یا جیش با زردجوبه و آب اگه درست میکنین بدین بچه بریزه تو قصری یا حالا کاسه ای چه بدونم چیز میزی که به عنوان قصری یا دستشویی میخواین معرفی کنین به بچه،
فقط یکی دو هفته آخر دستشویی رو براش جذاب کنین ((زودتر نبرینااا چون پروردگارتونو میاره جلو چشتون هیییی میگه برم دستشویی من تجربه کردماااااا از ما گفتن بود))
پ. ن: من از هر کاسه هر اسباب بازی ای یکم گرد بود یا میتونستم حیوونای کوچیکو بزارم روش یا داخلش به عنوان دستشویی معرفی میکردم، عکس یه موردش پایین میزارم
مامان omide zendegim مامان omide zendegim ۲ سالگی
تجربه ی من در از پوشک نگرفتن!
دختر من تیر ماه که دو سالش تموم شد چون تابستون بود خواستم از پوشک بگیرمش
با توجه به اینکه از یک سالگی روش گار کرده بودم. فرق جیش و پی پی رو میدونس. از پی پی نمیترسید.
تو حموم که پوشک نداشت تو وان جیش نمیکرد میگف جیش دارم میومد بیرون جیش میکرد. تو خونم هر از گاهی قبل پی پی میگف

تنها مشکلم این بود که رو قصری نمینشست. یعنی کلا بدون پوشک سر پا دسشویی میکرد، هر دو رو.
خلاصه من هپه چی رو اماده کردم و چهارشنبه بود که میخواستم جمعه فرشارو با همسرم جمع کنیم و شنبه دیگه بسم... بگمو شروع کنم .
چهارشنبه شب با دخترم حرف میزدیم گفتپ دیگه پوش پوش هاگون دارن تموم میشنو دیگه تو هم بزرگ شدی و مثل فلانی تو قصه دیگه پوشک نمیبندی و پستچی قرار برات مثل جی جی( شخصیت کارتونی مورد علاقش) سوپرایز بیاره و کلی داستان دیگه که امادش کنم. بعد یهو این برگشت گف نه ماما من هنوز کوچولوم، بگو بابا پوش پوش بخره! بعد من شوک شدم حالا شبش با شوهرم حرف زدمو دیگه کلا منصرف شدم. تا الان، ولی واقعا الان خیلی فرق کرده ،راحت میشینه رو قصری و هر دو مورد رو میتونه نشسته انجام بده،
الان یه مشکلی که داریم نمیره دسشویی، یعنی میگه پی پی دارم میگم مامان بریم دسشویی سریع میگه نه مامان نقاشیمو میکشم، از محیط دسشویی اینام نپیترسه بازیگوشی نمیزاره ،الان دارم رو این قضیه کار میکنم که بفهمه دسشویی داشت باید بره، خیلیا میگن گه تا در نیاری متوجه نمیشه ولی واقعا من حس میکنم اینکه اداب دسشویی رفتن رو قبل از پوشک گرفتن یاد بگیرن خیلی برا هردومون بهتره.
خوش حالم که عجله نکردم. و تا ۳ سالگی به نظرم هنوز وقت هست میتونم فرصت بدم تا آماده تر بشه‌.
مامان شاهان مامان شاهان ۲ سالگی