۶ پاسخ

دلم برا خاطراتت میسوزه ،😔
ولی نگران نباش بچه راببر دکتر بعد تصمیم بگیر ،
فشاربه خودت نیارگلم
خدابزرگه
ازته دل برای کوچولوت دعامیکنم 🤲🏼

عزیزم بهتره دکتر تشخیص بده

ببرین دکتر
از الان بیخودی خودتون رو ناراحت و نگران نکنید

اگرم چیزی باشه درمان میشه
توکلتون به خدا باشه عزیزم

انقدر سخت نگیر،اول ببر یه ارتومد اطفال نشون بده بعد قضاوت کن

أگر تهران هستی ببر پیش دکتر زرگر
من دخترم رو یک ماهگی بردم برای در رفتگی لگن

سلام خیلی سخته

ای بابا تا نبردی دکتر اینجور نگو تو عکس که مشکلی نداره

سوال های مرتبط

مامان پسری مامان پسری ۲ سالگی
مامانا خیلی دلم گرفته ...من اصلا نوزادی پسرم ، چند ماهگیش ، زیر دوسالگیش یادم نمیاد ...اصلا نمیدونم چی شد ...عکس هاش رو که نگاه میکنم دلم میسوزه فکر میکنم مادر بدی بودم بهش نرسیدم ...من افسردگی بعد از زایمان گرفتم و دارو میخوردم پسرم هم خیلی بد قلق بود اینکه میگم بد قلق تا کسی بچه بدقلق نداشته باشه متوجه نمیشه چی میگم ...هیچوقت هم به من وابسته نبود انگار من مامانش نبودم نمیدونم چرا عاشق باباش بود ، بعد بابای من ، بعد مامانم ...بعد من ...نمیدونم چرا دوسم نداشت ...چند بار کتکش زدم فقط همونا تو ذهنم مونده ...سعی میکردم باهاش بازی کنم ، براش کتاب میخوندم ، میبردمش بیرون ولی همیشه رفتن و امدن به گریه و شیون ختم میشد ‌...من قبلا سرکار میرفتم الان کاملا خونه نشین شدم من و پسرم از صبح تا شب تنهاییم تا شوهرم بیاد دلم میخواد باهم بریم بیرون ولی نمیتونم تنها کنترلش کنم ...دلم براش میسوزه ...دلم برای خودمم میسوزه ...اینروزا خیلی باهم بازی میکنیم ، کاردستی درست میکنیم ، نقاشی میکنیم بالاخره همش خونه ایم ولی نمیدونم مامان خوبی هستم یا نه ...بازم حس میکنم دوسم نداره
مامان سوفیا 💝 مامان سوفیا 💝 ۲ سالگی
تجربه من از ترک شیشه شیر اول از همه بگم من حتی با لفظ از شیر گرفتم از شیشه گرفتم از پستونک گرفتم مخالفم ما بچه ها رو کمک میکنیم تا به وقتش اینها رو کنار بزارن و ازش عبور کنن قبل دو سالگیش باهاش صحبت میکردم و کتاب و قصه که بزرگ شدی و وقتشه شیشه رو کنار بزاری دختر من از ۸ ماهگی با نی و لیوان نی دار آب میخوره و تو لیوان شیر بخوری ولی هر بار به اینجا میرسید گریه و زاری که من نی نی ام من بزرگ نشدم من شیشه میخوام منم اصلا نمیخواستم مجبورش کنم ماه پیش با شوهرم یه کلاس فرزندپروری با روش پازیتیو دیسپلین رفتیم بعد اون بهش گفتم مامان میدونم شیر خوردن توی شیشه شیر خیلی کیف میده و خوابیدن و مکیدن باحاله با این حال تو کلی لیوان خوشگل داری و میتونی توی اونا شیر بخوری باز اینجا شروع به گریه میکرد که گفتم بدون که من هیچ وقت مجبورت نمیکنم شیشه ات رو کنار بزاری هیچ وقت بدون اجازه و خواسته ات بهش دست نمیزنم و مطئنم خودت به موقع اش کنارش میزاری من میدونم خودت هر وقت آماده و مطمئن بودی ازش عبور میکنی و سخته و من کنارتم تا برات راحتتر بگذره تصمیم و تو میگیری و بدون هر تصمیمی بگیری دوستت دارم اعتراف کنم ته دلم خیلی امیدوار به این روش نبودم ولی از چند روز پیش دخترم اومد خودش گفت مامان شیرمو تو لیوان میخورم من دیگه بزرگ شدم شیشه نمیخوام عصرم که باباش اومد با ذوق و خوشحالی بهش گفت بابا من بزرگ شدم شیرمو تو لیوان میخورم واقعا بچه ها بسیار هوشیار و آگاه هستن اعتماد کنید به این قضیه و باهاشون صحبت کنید بهترین نتیجه ها رو میده حالا من نمیدونم این ترک شیشه پس رفت خواهد داشت یا نه چون وابستگیش زیاد بود ولی تا همین حد هم خیلی مفید بود به نظرم استفاده از این روش
مامان فسقل دلمه👶🏻🦭 مامان فسقل دلمه👶🏻🦭 ۲ سالگی
درود 🌹
اومدم تجربه ام رو به نسبت ترک شیشه شیر بگم :
من از قبل دو سالگی هرکاری ک فکرش رو بکنید کرده بودم و موفق نشدم تا هفته پیش یکی از مادرا با همین روش گرفت گفتم بزار منم امتحان کنم... روز جمعه اون هفته مغز آرش رو کامل آماده کردم ک شیشه رو بدیم ب هاپو ببره بده ب نینی اش روز شنبه صبح اولین شیر رو خورد و شیشه رو گذاشتیم و تحویل مامانم دادمش با مامانم هم هماهنگ کرده بودم ک شیشه رو نشونش نده و تا آخر هفته اوکی میشه ...
از خود آرش هم میپرسیدی شیشه کو میگف نینی هاپو 🤭
خلاصه عصرش تحویل گرفتمش و تا شب همش غذا و خوراکی های مورد علاقه اش رو میخورد میخاست بخابه دنبال شیشه می‌گشت من با صبوری بهش میگفتم یادت رفت دادیمش ب نینی هاپو ... خلاصه دو روز اول سختش بود ک قبول کنه شیشه نیست و بتونه توی لیوان بخوره ... الان بعد گذشت ۱ هفته شیر زیاد نمیخوره و هم سراغ شیشه رو نمی گیره ...
ب رسم عادت ک نصف شبا بیدار میشد دیگ اونم نمیشه یا اگ هم بشه ی تابش ک بدم لالا میکنه ...



عکس پایین هم مربوط ب نان پختن آقا آرش تو خونه مامانمه 😍👶🏻