۱۸ پاسخ

نه
عزیزم
شاید باهاتون حس راحتی کردن
ک سخت نگرفتن تو انتخاب لباس
از این دیدگاه نگاه کن

منم همینطور فکر میکنم بالاخره باید یه فرقی باشه بین وقتی تنها خونه ای و و قتی مهمون میاد.

حتما فرصت نکرده یا خیلی خسته بوده حوصلش نگرفته مخصوصا بچه دوقلو هم که داره

این دیگ‌کار از راحتی گذشته
منم فکرم کاملا مثل شماست
چون خودم و‌خانوادم‌همیشه ب این مسایل اهمیت میدیمو رعایت میکنیم دوس دارم طرف مقابلمم نه مثل من ولی حداقل یکم رعایت کنه ادم معذب نشه
اصلا برا خوده بچه زشتهه اون عقلش میرسه باید بهش یاد بده طرز لباس پوشیدنو

ادمی هرچقدر هم احساس راحتی کنه با بنظرم احترام گذاشتن ب مهمان از تمامی جهات لازمه عزیزم

این دیگه خیلی لباس زیر بوده 🤣🤣

اره افرین منم طرز فکرم مثل شماست

نظرت درسته عزیزم

ن گلم‌باهاتون راحت بودن واس همون

همینکه تونسته بادوتابچه ۶ساله مهمونی بده خیلییییههههههه

خواهرزاده من ۷ سالشه گاهی ک مهمونی میرن یا مهمون میاد اون لباسی ک لجبازی میکنه و اون لباسی ک خواهرم براش آماده کرده رو نمیموشه بجاش یه لباس راحتی یا لباسی ک مناسب نیستو میپوشه ک خواهرم واقعا حرص میخوره ولی خب بچست دیگ لجبازی میکنه الکی
اونام حتما همین اتفاق افتاده براشون..یا خود زنداییت هم حتما وقت نکرده یا خسته بوده
سخت نگیر شما و بنظرم بخاطر هرمسئله ای ذهنتو درگیر نکن

من کلا مهمون بیاد خونم یا مهمونی برم بهترین لباسامونو میپوشیم ، کلا عادتمونه ، همه تو خانواده مادری اینجوری هستیم خیلی لباسای شیک و مجلسی

واه چرا اینجورین

بستگی داره خونه کی برم اگه رفت و امدم زیاد باشه با اون طرف برام عادی لباس راحتی تنشون باشه اگه نه کم باشه دیر به دیر برم انتظار دارم سر و وضعشون رسمی تر باشه

اره لباس زیره اما شاید بچه ها خودشون خواستن بپوشن از پسشون بر نیومده

میگید تا حالا اینجوری نپوشیدن.به نظرم شاید موردی پیش اومده.همه‌مون بچه داریم.از کجا معلوم قبل رسیدن شما با دو تا بچه پسر چی کشیده.

عزیزم دوتا پسر ۶ ساله خیلی سخته بخدا گاها فرصت نمبشه ، بنظرم سخت نگیر مهمونی دادن تو این شرایط سخته

بچه ها بعضی مواقع لجباز میشن شاید مادرشون بهشون گفته

سوال های مرتبط

مامان شایلین مامان شایلین ۲ سالگی
سلام خانوما امدم درد و دل کنم دلم آتیش گرفته از حرف خواهر شوهرم با اینکه من تا حالا کوچیک ترین بی احترامی و حرف بدی به اونها نگفتم اونا به راحتی دلمو میشکنن بغضم گرفته گفتم با شما درد و دل کنم
امروز اومد خونمون که من بچشو نگه دارم تا بره برای خودش و بچش لباس بخره منم گفتم باشه من نگهش ممیدارم تو برو بعدش گفت از اون سرهمی میخوای برم یدونه له دخارت و یدونه به پسرم بگیرم گفتم بیا باهم بریم تا خودشو ببرم اندازش باشه باهم رفتیم من یدونه کاپشن برداشتم چون تا حالا دخارم کاپشن براش نخریده لودیم همه لباساش گرم گن بوده گفتم یدونه له لاوین بگیرم واسه سال بعدش اونم یدونه کاپشن برداشت با یدونه تیشرت و شلوارک برای بچش بعدش از ساعت ۳ و نیم تا ۱۱ شب رفته بود تا برای خورش و بچش خرید کنه ساعت ۱۱ شب امده خونمون لباساشو نشون داده میشه حالا تو برای دخترت چی میخوای بخری گفتم نمیدونم تا برم بگیرم میگه دخترت لباس زیاد داره خیلی براش خرید میکنی خیلی خوب نیست بچه زود بزرگ میشه کمتر خرج کن منم موندم چی بگم در حالی که دخدرم لباس عید براش نگرفته بودم فقط دو دست لباس گرم داره که هی همونارو میپوشه منم ناراحت شدم چیزی نگفتم گفتم دخترم فقط لباس زمستونی داره نباید ی لباس نازک باشه تا هوا گرم میشه بپوشه هر لباسی که جدید میاد سریع تن بچش میکنه یا هر وقت که بچشو میبینم یک لباس تازه پوشیده ولی تا منو میبینه میگه بچم لباس ندارخ و فلان لباس خیلی خوب نیس نگیر گوشامو کر کرده دیگه شده شوهر نفهمم هم هی دهنشو وا میکنه اونو به حرف میاره که لباس بگیرم به دخترم اونم هی منو نصیحت میکنه از دستشون عاصی شدم بخدا دلم داره میترکه چیکار کنم من بدبخت
مامان نی نی👧🏻 مامان نی نی👧🏻 ۱۷ ماهگی