تورا خدا کمکم کنید 😭دخترم سه شبانه روز زود تب داشت بی‌دلیل که با هیچی پایین نمیومد دیگه دیروز تبش یه کم بهتر بود ولی باز بی حال تو بغلم بود دبگه استابهش دادم بعد یه لقمه غذا بهش دادم همون لقمه اول آورد بالا استفراغ کرد کلا بی حال بی حال شد با اینکه اصلا دلم نمبخواست ببرم بیمارستان که سرمش بزنن چون خیلی میترسه بی حال تبش که کلا قطع نمیشد دیدم گفتم ببرم سرمش بزنم تا زودتر سرحال شه سرم‌ خواستیم بهش بزنیم بچم از ترس اینقدر جیق زد که هلاک شد 😭😭تا آخر سرم تموم شه دخترم آروم نشد انگار دیوانه شده بود حالا دیگه تب نداره ولی دیگه آروم نمیشه ایتقدر جیق میزنه همش هم میگه نه نه 😭😭😭اون گریه میکنه خودمم گریه میکنم چش شد بچم هرکه تماس میگیره میگه دلپیچه داره شاید بدن درد داره شاید میگم این قبل سرم اینجور نبود چطور حالا اینجور شده الان بیدار شده به جیق زدن وبی قراری عجیب غریب خودم میگم نمیدونم از ترس سرم عصبی شد نمیدونم دکتر دارویی نداده که بهش حساسیت داشته چرا اینجور چیکار کنم خدایا 😭😭الان کردمش تو کالسکه تو حیاط میگردم فعلا خوابید ولی همین که بیدار شه جیق های میزنه که گاهی اینجور نبوده

۱۶ پاسخ

عزیزم نگران نباش ترسیده نی نی مون🥹❤️
بغلش کن بهش حس امنیت بده

عزیزم ب محض شروع تب و پایین نیومدنش اصلن سعی نکن همش استا بدی
باید سریع بری دکتر ازمایش بده و داروهای مخصوص بخوره حالا تب بر و انتی بیوتیک
هرچه سریعتر رسیدگی کنی زودتر خوب میشه چون ویر‌س هست پسر خودمم کرفت این مریضی باید تو نطفه خفه بشه وگرنه خیلی طولانی میشه

قران بزار بالاسرش اروم میشه

بعدم بیشتر بغلش کن
باهاش حرف بزن بکو چیزی نبوده
باز یکم متوجه میشه

ترسیده دختر منم اینحوری سر یه دکتر بخواد گلوش و نگاه کنه زمین و آسمون و یکی می‌کنه
ولی من یبار امتحان کردم با نمک ترسش و گرفتم آروم شد

پسر منم یبار که ویروس گرف خیلی گریه میکرد اصلا اروم نمیشد تا اون روز اصلا اینجوری نشده بود بعدا فهمیدم که دل درد داشته طفل معصومم

اشکال نداره عزیزم ترسیده ازسرم خوب میشه ایشالله فردا بیقراری و گریه خوب میشه همین ک تبش خوب شده خداروشکرکن..باهاش راه بیاهرچی دوس داره بذاردم دستش براش شعربخون بغلش کن باهاش حرف بزن ایشالله ک فرداخوب خوب باشه

عزیزم ترسیده مثه پسر من ترسشو با هرجی ک اعتقاددارید بگیرید و هی بغلش کنید اروم کنید خوب میشت

عزیزم ترسیده و لج کرده نگران نباش هی بغلش کن محبتش کن کم کم یادش میره

عیب نداره ترسیده فقط بگیرش تو بغل تا آرامش بگیره

عزیزم تب ی روز ک وایسادی دیدی پایین نمساد باید ببریش دکتر
دکترهم بیمارستان و جای دولتی نرو برو خصوصی و جای خوب که ب بچه برسن اگر سرم و ازمایش نیاز بود درست حسابی بگیرن
طفلی ترسیده که گریه میکنه❤️

بعد سه روز باید ببری دکتر حتما

ترسیده طفلی .

ترسیده طفلی🥺
ببرش فوق تخصص چون تبش ادامه دار شده باید ازمایش بده فک کنم ایشالا که زود خوب میشه ❤️

ترسیده سهچعی کن ارومش کنی یجوری اون لحظه از ذهنش پاکشه

اخه سرم؟ادم بزرگش میترسه چ برسه ب بچه

سوال های مرتبط

مامان 𝓮𝓵𝓪𝔂 مامان 𝓮𝓵𝓪𝔂 ۱ سالگی
سلام خانوما میخام باهاتون درد دل مادرانه کنم من یه مادرم نگران و حساس به بچم از اول به دنیا اومدن بچم اینارو دارم با اشک مینویسم😭
الای وقتی دنیا اومد قندش پایین بود گفتن باید بستری شه وگرنه تشنج میکنه از اون روز ترس تشنج تو مغزم بود میگفتم خدایی نکرده بچم تشنج کنه فقط میترسیدم با زدن هر واکسن میمردم و زنده میشدم ولی به زور اون دوروز سر میکردم تموم میشد رسید به واکسن ۱۸ ماهگی گفتم خدایا شکرت دیگه واکسنش موند ۶ سالش بد یه ماه از واکسن یهو خونه مادرم تب کرد مادرم فهمید اومدم خونه تبش گرفتم ۳۸ و ۹ بود زود شیاف و شربت اینا دادم تا صب بالاسرش بودم سه شب بالا سرش نخابیدم بد س روز با شوهرم دعوام شد میخاسم برم خونه مادرم نزاش کاش میرفتم بد نزاش برم منم گفتم بچه رو بازم ببریم دکتر رفتیم یه امپول زد تبش قط شد منم خوشحالم که بچم خداروشکر دیگه تب نداره شب شد مدام دستم میزارم سرش خنگ خنک هس فردا صبحش بچه عوض شده بود دیگه الای قبلی نبود بردیم دکتر گف تشنج خفیف کرده ولی مغزش اسیب ندیده بچم بدنش سرد بود تب داخلی کرده بود تا حالا اونطور نشده بود امپول باعث شده بود تبش بزنه تو من الان از اون روز مردم دیگه میخام خودم بکشم امپول منو قول زد همش نگرانم همش گریه میکنم میگم منکه رو بچم اینقد حساس بودم چرا این اتفاق افتاد چرا بردم امپول زدن بهش...