۵ پاسخ

عزیزمم
خداقوت
انشاءالله زودتر خوب بشی
منم خعلی این مدلی شدم چون تو مادری دلیل نمیشه خسته نشی کم نیاری
یادت باشه تو ترین مامان دنیایی
موقعه ای که میخوای تنها باشی اگه میدونی خانوادت درکی از حالت ندارن یه کاری رو بهانه کن مثلا کار بانکی یا یه چیز دیگه بچتو بسپار به خانوادت خودت برو یه دور بزن بیا

عزیزم تومهربون ترین مامانی قشنگم این چه حرفیه ولی خوب به تنهایی احتیاج داری دیگه باید به همسرت بگی، خواهر یا مامانت اگه نزدیکتن کمک بخوا ازشون، یا برو خونشون

هر مادری قبل از مامان بودن یه نفر که باید یکم هم شده به خورش برسه

نه اصلا مامان بدی نیستی

اره عزیز منم گاهی مثل تو میشم به شوهرم می گم یکم حواست به بچه باشه و می رم رو پشتبام ستاره ها را می بینم

سوال های مرتبط

مامان مَهدیار🩵 مامان مَهدیار🩵 ۱۴ ماهگی
این روزا خیلی متلاشی ام خیلی کم اوردم بچه بزرگ کردن تو غربت تو دوری از خانواده خیلییی سخته شاید اگر مامانم کنارم بود اینقدر اذیت نمیشدم
جسمم و روحم نابود شده ب جایی رسیدم ک حوصله نفس کشیدنم ندارم دایما عصبی پرخاشگرم خیلی خستم از زندگی دلم میخاد چشامو ببندم باز نکنم واقعا دست تنها سخته خیلییی سخت
هر ادمی ی گنجایشی داره من حس میکنم ادم مادرشدن نبودم من تحمل اینهمه سختی فشار ندارم از بس حرص جوش خوردم نابود شدم
خیلی تنهایی سخته 😞دلم میخاد یکم برای خودم باشم یکم استراحت کنم
ب ته زندگی رسیدم بخدا نای ادامه دادن ندارم میدونم خیلی اینجا میام غر میزنم ولی واقعا تنها جایی ک دارم حرفامو بزنم 🥲
احساس غم عصبانیت شدید دارم اصلا ارامشی درونم نیست همش حرص خشم ........
خدا خیر همسایمونو بده خودش بچه نداره هنوز بچه امو خیلی دوس داره میگ هرموقع خاستی بگو بیام بگیرمش استراحت کنی بهش گفتم الان بیاد بچم پیشش تو پذیرایی خوذم تو اتاق هنوز ن ناهاری خوردم ن درس کردم دلم داره ضعف میره اینقدر امروز غر زذ بهونه گریه حس کردم دیگ نمیتونم تحمل کنم .....🫠🥲ازدواج تو غربت ی جوری سخته بچه بزرگ کردن یجور دیگ سخت فقط میدونم خیلی همه چی سخت داره میگذره ...