۲ پاسخ

دختر منم همینه مثلا چند بار فیلم میدیدم قشنگ تمام حرکات اونا رو انجام میده فکر کنم اقتضای سنشونه تقلید کردن از بقیه

من مشکلی بزرگ تر دارم
کلا الگو رفتارش شده زن عموش
بحث حسادت یا جاری بازی نیستا
ولی خیلی داره نگرانم می‌کنه
تمام کلماتی که زن عموش استفاده می‌کنه اینم استفاده می‌کنه
مثلاً می‌ره از کشو لوازم آرایش همه رو برمیداره آرایش می‌کنه میگه حالا شیبه زن عمو شدم
میریم کفش فروشی میگه باید یک کفش مثل مال زن عمو بخرم
دمپایی و ......

دقیقا نمی‌دونم چیکار کنم

سوال های مرتبط

مامان پویان🩵فرهان💚 مامان پویان🩵فرهان💚 ۶ سالگی
سلام میشه لطفا یه راهنمایی کنید و کار درست چیه؟ یه همسایه داریم پسرش یه سال و نیم از پسر من بزرگتره، مغازه شون و خونه مادربزرگ مادری این پسر بچه روبروی خونه ماست و خونه خودشون کوچه کناری خونه ماست، بعد اون به خاطر مغازه شون خب هر روز دم در مغاره شون و خونه مادربزرگشه،بعد اون دورش شلوغه و پسر دایی دختر دایی دختر خاله و پسرخاله و کلی هستن دورش، مادرشم همش تو کوچه ست و باهمه سلام و علیک، پسر منم 24ی لای در وایمیسته که اون پسره که اسمش امیر عباسه رو ببینه و هی پشت سر هم صداش میکنه که بیاد باهاش بازی کنه، البته فک کنم اینکه پسر من تنهاست بی تاثیر نیست و من و باباش هم کلی باهاش وقت میگذرونیم و بازی می‌کنیم ولی اصلا بیخیال اون پسره نمیشه و هی میره امیرعباس امیرعباس صداش میکنه، اونم گاهی میاد باهاش بازی میکنه وقتایی که دورش خلوت باشه و گاهی هم میگه نه نمیام و نمیدونم مامانم نمیذاره و این، بعد پسرم گریه میکنه که نمیاد باهام بازی کنه، هر چی هم میگم دیگه صداش نکن ولش کن وقتی نمیاد و نمی‌ذارن چرا هی صدا میکنی ولی این بچه من اصلا و ابدا حرفمونو گوش نمیده و یه ذره رفتارای اونا روش تاثیر نمیذاره و بی عاره، خیلی این موضوع اذیتم میکنه که اینقد این پسر من آویزون اونه و هیچی از جانب اون بچه و مادرش بهش برنمیخوره، باباش از سرکار میاد دنبالش اون ساعتا که بیا ببرمت پارک، ببرمت بیرون و یا پیش خودم، ولی بودن و موندن و منت کشی اون پسره رو ترجیح میده
مامان عمرم مامان عمرم ۶ سالگی
مامانا راهنمایی لازم دارم
دخترم ۵ سال و ۱۰ ماهشه
شب ادراری نداره و در حالت نرمال هم کاملا کنترل ادرار داره فقط وسط بازی های هیجانی که میخنده دسشوییش میریزه گاهی چند قطره و گاهی زیاد تر
انواع سونو و ازمایش لازم هم انجام دادم و مشکلی نداشته
هر شب هم براش زیر ناف و پهلوهاش روغن سیاه دونه میزنم بهتر شده ولی از بین نرفته و این وضعیت به شدت روی کیفیت زندگیم تاثیر گذاشته اونقدی که وقتی میرم بیرون از خونه تمام وقت چشمم و گوشم دنبال دخترمه و استرس دارم که نکنه داره با بچه ها بازی میکنه دسشوییش بریزه شایدم به نظرتون خیلی مسخره بیاد ولی باور کنین وقتی هر بار که بچتون داره با یکی بازی میکنه و شما فقط دارین کنترل میکنین که نکنه دسشویی کنه تو سن ۶ الگی واقعا سخته . من حتی جایی که بدونم بچه هست نمیتونم یک ساعت بذارم بمونه
با دو تا دکتر اورولوژی مشورت کردم یکیشون میگه صبر کن خودش درست میشه اما یکی دیگه میگه بهتره دارو درمانی رو براش شروع کنید .
الان من موندم بین دو راهی که کدوم درست میگن از طرفی میگم نکنه ادامه دار بشه بازم اگه دارویی نخوره از طرفی میگم اگه داروها براش عوارض بده چی
میخوام خواهرانه نظرتونو بگین
اطرافیانم همه معتقدن فعلا دارو نخوره ولی هیچکدوم جای من نیستن که هر جا برن با استرس بشینن بخدا ترجیحم اینه تو خونه باشم راحت به هیچی هم فک نکنم
ممنون میشم نظرتونو بگین
شاید قبلا هم تایپیک های دیگه ای در این مورد از خودم دیده باشین
فرزندپروری
تب
استامنیفون