۱۲ پاسخ

دقیقا معلم امیرم همینو میگه ولی من ون ت خونه علقه ای ب رنگ آمیزی و نوشتن نداره مدام نگرانشم

نیازی نیست عزیزم

منم تو خونه آموزش نمیدم این همه پول دادیم که اونجا یاد بگیرند.
مگه دیگه پسرم خودش بخواد .
چون عادت داره چیزی که یاد گرفته به منو باباش هم یاد میده مثلا معلم ما میشه

معلم پسر منم اینجوره گف من آخر هفته ها واول هفته درسارو مرور میکنم تاپایان مریضی نفرستین اصلن نهایت یه کاربرگ بده داخل خونه برای دست ورزیشون هیچ تکلیفی خونه نمیاد

معلم پسر من کار درمنزل میزاره اتفاقا نگاکنید می بینید تاپیک دیروزمو پسرمم اصلا تمایل نداره انجام بده منم عصبی میشم واقعا موندم چکار کنم دیروز شوهرم سر این مساله دعوایی راه انداخت

منم هیچ کاری تو خونه باهاش نمیکنم. معلمشون هم هیچ تمرینی فعلا واسه تو خونه نداده. منم اینجا دیدم اموزش میدن ب بچه هاشون. از بچم پرسیدم دیدم همه رو بلده. بهتره بسپریم ب معلم ها

چقد خوب
معلم دختر من هرهفته نقاشی کاردستی و شعر و سوره میده همشم میگه باهاش تمرین کنید..🥲

الهی عزیزم پسر من ک نه خواب داره ن بیداری

به دختر منم چیزی نگفتن تو خونه انجام بده
ولی خوب هر روز که میاد یه چیز جدید یاد گرفته که بهم میگه حالا یا شعر یا اشکال هندسی هرچند حلما خودش بیش ترشو بلده
ولی این جا میبینم بهشون تکلیف دادن یه جوری میشم چرا پس به اینا ندادن
دیروزم مامانم میپرسید تو خونه باید مشق بنویسه گفتم نه 🥴

اگه پیش دبستانه ک نیاز نیس تو خونه باهاش تمرین کنی

اره معلم دختر منم همینو گفت

واقعا هم همینه.
من اگه یه چیزی بگم و بموند توذهن دلوین.ومعلمشون یه چیز دیگه بگد به سختی میتونم اونا از ذهنش پاک کنم

سوال های مرتبط

مامان حسین کیان مامان حسین کیان ۵ سالگی
سلام مامانای مهربون عصرتون بخیر خوبین حسین جانم ۶ سالشه دیروز که باپدرش رفته بود بیرون یه جا سوییچی خریده بود بعد امروز رفت توی بالکن دید بچه ها توی کوچه ان بازی میکنن گفت منم برم گفتم برو رفت گفت جا سویچیمم میبرم به دوستام نشون بدم گفتم ببر بعد که رفت منم از بالا داشتم نگاش میکردم دیدم جا سویجی دست پسر همسایه مون هست حالا نمیدونم خود پسرم داده یا پسره گرفتم بعد دیدم چند بار هی پسرم رفت نزدیکش که ازش بگیره پسر نداد هی برگشت عقب دوباره پسر اون وسیله ارزش نداره دوست دارم پسرم یاد بگیره بلد باشه وقتی وسیله ای رو که مال خودش به کسی داد دوباره بتونه بگیره و اینکه توی دوست یابی خیلی ضعیفه من سعی میکنم روزی دوساعت باهاش بازی کنم همسرم که اصلا باهاش بازی نمیکنه منم انتطاری ازش ندارم چون ۵صبح میره تا ۵ غروب فقط بلد بگه بیا بشین کارتون ببین یا گوشیشو بده دستش منم باهاش بازی می‌کنم واقعا سخته چون پسر کوچیکم هم سن اضطراب جداییشه همش گریه میکنه منم همش بغل میکنم که با پسر بزرگم بازی کنم و حسین اصلا با خودش بازی نمیکنه و خیل عصبیه زود قهر میکنه میگم حالا بازی ما تموم شد خودت بازی کن گریه میکنه و بشدت بد غذاست و انگار بترسه خجالت بکشه خیلی آروم حرف میزنه کسی نمیشنوه و بردمش باشگاه توی زمستون هوا سرد دو ماه بردم راهم هم دور بود پسر کوچیکم رو بغل میکردم می‌بردم اصلا تلاش نمی‌کرد هیچی یاد نگرفت