۵ پاسخ

من والا این مواقع ببینم پسرم نمیتونه دفاع کنه و بقیه اون بچه رو شیر میکنن
خودم میرم اون بچه رو میزنم ک حال بزرگتراش جا بیاد

پنجشنبه ما مهمونی بودیم کل اقوام همسرم بودن با کلی بچه تنها کسی که اصلا نه از حقش نه از خودش دفاع می کرد و نه چیزی می خواست پسر من بود . چند باری دیدم هولش میدادن پسرم می‌افتاد چیزی نمی گفت ،برای اولین بار مجبور شدم بکشم کنار با زبون خودم بگم بار اخرتون باشه به سامیار دست میزنیدا. سامیار بخواد بزنه دستش ماشاالله محکمه اما اصلا ازین کارا نمیکنه . شوهر منم میگه بس که من و تو این بچه رو آروم نگه داشتیم 😐

من پسرم فرستادم کلاس ژیمناستیک ( مربی هم یکم جدیه . البته فقط با اونایی ک شیطون هستن ) از اون موقع خیلی بهتر شده . پسر منم تنهاس اکثرا و کسی اذیت میکرد پسز من فکر میکرد بازیه🤦‍♀️

من پسر بزرگم شیطون بچه که بود بچه خواهرم میزد حالا شوهر خواهرم سپرده ب پسرش از خودش دفاع کنه بزنه در صورتی که من همیشه پسرم دعوا میکردم خدا شاهده آه اه از این دسته آدما بقران

بدترین کار بچه را شیر کنی مثلا بزنه عواقب داره بعدها فکر کردن زرنگن

سوال های مرتبط

مامان حسین کیان مامان حسین کیان ۵ سالگی
سلام مامانای مهربون عصرتون بخیر خوبین حسین جانم ۶ سالشه دیروز که باپدرش رفته بود بیرون یه جا سوییچی خریده بود بعد امروز رفت توی بالکن دید بچه ها توی کوچه ان بازی میکنن گفت منم برم گفتم برو رفت گفت جا سویچیمم میبرم به دوستام نشون بدم گفتم ببر بعد که رفت منم از بالا داشتم نگاش میکردم دیدم جا سویجی دست پسر همسایه مون هست حالا نمیدونم خود پسرم داده یا پسره گرفتم بعد دیدم چند بار هی پسرم رفت نزدیکش که ازش بگیره پسر نداد هی برگشت عقب دوباره پسر اون وسیله ارزش نداره دوست دارم پسرم یاد بگیره بلد باشه وقتی وسیله ای رو که مال خودش به کسی داد دوباره بتونه بگیره و اینکه توی دوست یابی خیلی ضعیفه من سعی میکنم روزی دوساعت باهاش بازی کنم همسرم که اصلا باهاش بازی نمیکنه منم انتطاری ازش ندارم چون ۵صبح میره تا ۵ غروب فقط بلد بگه بیا بشین کارتون ببین یا گوشیشو بده دستش منم باهاش بازی می‌کنم واقعا سخته چون پسر کوچیکم هم سن اضطراب جداییشه همش گریه میکنه منم همش بغل میکنم که با پسر بزرگم بازی کنم و حسین اصلا با خودش بازی نمیکنه و خیل عصبیه زود قهر میکنه میگم حالا بازی ما تموم شد خودت بازی کن گریه میکنه و بشدت بد غذاست و انگار بترسه خجالت بکشه خیلی آروم حرف میزنه کسی نمیشنوه و بردمش باشگاه توی زمستون هوا سرد دو ماه بردم راهم هم دور بود پسر کوچیکم رو بغل میکردم می‌بردم اصلا تلاش نمی‌کرد هیچی یاد نگرفت
مامان محمدسبحان مامان محمدسبحان ۵ سالگی
سلام عزیزان ممنون از لطفتون بابت تاپیک فبلی خداروشکر که شماها رو دارم همسرمو بردیم چشم پزشک چندین بار چشماشو معاینه کرد گفت اصلا چشماش مشکلی نداره حتی شوهرم گفت نزدیک بینیم ضعیف شده دکتر گفت خیلی کمه نیلز به عینک نداری گفت منشا عصبی داره شاید میگرن براش ام آر آی نوشت نوبت گرفتیم برای دوشنبه هفته بعد بره ....خیلی حالم خرابه یعنی بزور سرپام من خودم افکار منفی زیاد داره مخصوصا درباره مریضی کلا بهم میریزم الان هزار جور فکر وخیال تو سرمه حالا تا هفته بعد ام آر آی بده یمدت بعدش جوابش بیلد بعدش ببریم دکتر ببینیم چی میگه من هزار بار مردمو زنده شدم 😭😭😭
کاش میتونستم گریه کنم همیشه انتظار برام کشنده بوده اصلا دوست ندارم انتظار بکشم خدایا خودت به منو بچم رحم کن خدایا خودت کمک کن هیچی نباشه ما هیچ پشتوانه ای بجز خودت نداریم😭😭
فرزند پروری بچه داری تب کودک سرماخوردگی
فرزند پروری بچه داری تب کودک سرماخوردگی
فرزند پروری بچه داری تب کودک سرماخوردگی
مامان کارن و کوشان 😍 مامان کارن و کوشان 😍 ۵ سالگی