۴ پاسخ

وای اون سوند منو کشت
چقدررر درد داشت

من هردقیقه شده بود دردام ۷ سانت شدم ولی نینی مدفوع کرد سز اجباری شدم خیلی دوست داشتم طبیعی باشه

خداروشکر گذشت الان با سلامتی نی نی نازت بغلته💖

باز تو هر 15 دقیقه 4 سانت بودی ولی من هر یه دقیقه 4 سانت بودم خیلی درد کشیدم

سوال های مرتبط

مامان بردیا مامان بردیا ۵ ماهگی
پارت ،2دیگه هیچی معاینه کرد گفت یک سانت باز شده من درد نداشتم دیگه تا وقتی کارامو انجام داد کاغذ بازی اینا شد همون 2دیگه باز معاینه کرد گفت بریم زایشگاه باهمون یک سانت دیگه مادرم رفت تو استراحت گاه منم باماماخودم رفتم تو زایشگاه شانس خودم مامام همون شب شیفت بیمارستان بود دیگه هیچی رفتیم تو زایشگاه من رفتم تو اتاق مامامم رفت گفت تا 4 سانت باز بشه میام رفت بیرون اتاق ولی همونجا بود دیگه یه ماما دیگی اومد سرمو وصل کرد قلب بچه رو ازاون چیزا گذاشت که همجوری بزنه دیگه رفت من همجوری که دراز کشیده بودم هی درد داشتم کم دیگه تا ساعت 3ونیم بعد اومد دوباره معاینه کرد گفت شدی 3 سانت گفت رحمت خیلی خوبه نرم عالی دیگه رفت شد ساعت 4,20دقیقه اومد یه سرم زد گفت توش داروی آمپول فشار چون کیسه آب پاره باید زودتر زایمان کنی دیگه دیگه رفت من موندم با آمپول فشاردیگه کم کم هی درد می‌آمد فقط شکم سفت میشد کمرم درد میکرد تو کشام اینا فشار می‌آمد دیگه مامام اومد معاینه کرد گفت شدی 4 سانت دیگه بود نرفت دیگه منم هی دردا زیاد میشد تا ساعت 6
مامان فرهاد مامان فرهاد ۴ ماهگی
پارت۴
ساعت ۱۲ ظهر ک شد ی ماما اومد معاینه کرد و گفت ۲ سانت نیم بازی و بهت دارو تزریق میکنیم ک دردات شروع بشه
ی سروم داخل واژنم گذاشتن و گفتن تا ساعت ۳ طول میکشه ک تموم بشه و وقتی این از داخل بدنت در بیاد یعنی ۴ سانت باز شدی
گذاشتنش داخل بدنم خیلی درد داشتن اما بعدش دیگ دردی حس نکردم
ساعت ۲ ک شد گفتن بلند شو راه برو و کمر تو بچرخون همراهش
و منم تا بلند شدم ازم کلی آب خون ریخت و گفتن طبیعیه بخار سروم داخل واژنت هست
حدود نیم ساعت راه رفتم تو اتاق بعدش خسته شدم دراز کشیدم ساعت ۲ ۵۰ دقیقه سروم از بدنم خارج شد و من انقباض هام در حد ۵ دقیقه ۳۰ ثانیه بود
از وقتی سروم اومد بیرون ی ماما اومد و گفت هر یکساعت میام معاینه تحریکیت میکنم تا کمک کنه بهت من دردام قابل تحمل بود تا ساعت ۹ شب من همینجوری انقباض داشتم و هی معاینه میشدم و نوار قلب میگرفتن از بچه
تا اینکه ساعت ۱۰ شر اومدم ی آمپول بهم زدن ک بلافاصله بعد اون آمپول دردام ده برار شد و انقاباض ها ب ۲ دقیقه ۵۰ ثانیه رسید ساعت ۱۰ نیم آمدن معاینه یهو شده بودم ۷ سانت و از اون به بعد من فقط داد میزدم و اصلا باهاشون همکاری نمیکردم تا ساعت ۱۱ نیم انقد داد زده بودم ک گلوم زخم شده بود و قلب بچه افت کرده بود
....پارت بعدی
مامان آراد مامان آراد روزهای ابتدایی تولد
پارت سوم
دیگه من با گزارش رفتم دوباره اناق زایمان پیش خانم صفایی و یه ماما جدید هم اومد دیگه دوتاشون پیشم بودن برای اینکه خاتمه بدن قرص زیر زبونی دادن ولی بار اول با آبرگ خوردم سوند گذاشتن توی رحمم که انقباض هام شروع بشه دردی نداشت خیلی کم بود دردش بعد یه ساعت که هم ان اس تی وصل بود هم این من چون دیابت داشتم و هی خوراکی هم میخوردم خیلی دستشویی میرفتم دو ساعت گذشت ساعت ۸ بود ادرار داشتم گفتم میرم دستشویی بعد یه دفعه سوند در رفت از توم‌موقع ادرار بعد تا اومدم بیرون شوهرم اومد پیشم بعد چک کردن دیدن هنوز همون ۲ و ۳ سانتم بعد دیگه توپ هم اوردن من هر ۲۰ دقیقه رو توپ ورزش میکردم ان اس تی میدادم دوباره ورزش میکردم وسطشم دردام شروع شده بود سه سانت که بودم بعد کسی که قرار بود اپیدورال بزنه رفته بود زایمان طبیعی ساعت ۱۰ اومد اپیدورال کردن یه حالت سِر کردن دندون داشت بعد یه مسکن ساده زدن رفتن یعنی من درپ رو حس میکردم تا ۱۱ شب همینجوری گذشت ولی اینم بگم ساعت خیلی تند می‌گذشت من که چیزی نفهمیدم از زمان بعد دیگه دوباره معاینه کردن گفتن ۳ و ۴ سانتم قرص زیر زبونی دادن ولی خب این دفعه زیر زبونم گذاشتم و انقباضام شروع شدن درد داشتم واقعا تا ساعت ۱۲ خیلی درد داشتم چک کردن گفتن ۴ سانتم ۶۰ درصد بعد من چون کلاس رایمان رفتم خیلی چیزا میفهمیدم همسرم همش کنارم بود بعد دیگه درد داشتم جوری که گریه میکردم بعد اومدن دوز اول اپیدورال رو زدن دردام آروم شد خانمه گفت این تا ۳ ساعت اثر داره ساعتم ۱۲ بود دیگه خانم صفایی گفت بخواب همسرمم از سرکار اومده بود ان اس تی هم همش وصل بودا ولی زیاد خوب نبود یه ساعت تند گذاشت
مامان دنیز👶🩷🌊 مامان دنیز👶🩷🌊 ۱ ماهگی
مامان بُشرا کوچولو🩷 مامان بُشرا کوچولو🩷 ۷ ماهگی
تجربه زایمان❤️قسمت سوم🩷

ساعت ۹ شد و طاقتم رفته بود ، دکتر زنان اومد ،گفتم من کی زایمان میکنم گفت تا ۱۰، گفتم وای نه دیگه نمیتونم و اینا، ترو خدا منو معاینه کن ببین اصلا پیشرفت کردم؟

گفت باشه بیا رو تخت، فاصله دردام در حد ۱۵ ثانیه شده بود، و خود دردا تقریبا ۲ دقیقه طول میکشیدن

رو تخت که خوابیدم گفت ۷ سانتی و خوبه، ماما اتاقم گفت ماساژ شکم بدم و گفت اره بده، دو نفری شکممو فشار میدادن بچه بیاد پایین و خیلی درد داشت، منم همون حین درد داشتم و این شرایطو برام سخت تر میکرد و ساعت ۹و۱۰ دقیقه شد و یهو گفت فول شدی و چهار درده زور بزن گفتم مسخره میکنی گفت موهاش میبینم زور بزن زور بزن اگر زور نزنی بچه بدجا میمونه و اسیب میبینه ها و بعد از ۴ درد و زور دختر گلم ساعت ۹ و ۱۵ دقیقه بدنیا اومد😊

پرینه رو برش نزدن ولی یه کم پارگی داد، بخیه زدن و مامانم اومد پیشم، بعدش همسرم اومد، بعدش بابام اومد دیدنم و ساعت ۱۱و ۱۵ فرستادن بخش بستری و مادرشوهرم اومد و نهایتا فردا ساعت ۲ ظهر مرخص شدم و اومدم خونه❤️❤️❤️
مامان آیهان🩵✨ مامان آیهان🩵✨ ۱ ماهگی
پارت ۶

نصف شب شد و من از درد گریه میکردم ولی حاضر نبودم برم بیمارستان
میگفتم صبر میکنم هنوز
بازم مامانمو همسرمو فرستادم بخوابن و گفتم صداتون میزنم
تا ساعت ۸ صبح من نشستم روی توپ دردام هنوز منظم نبود
گاهی شش دقیقه گاهی چهار یا پنج دقیقه میشد
بین همین بازه میچرخید
حتی یکی دوبار هشت دقیقه هم شد
ولی شدتش خیلی زیاد بود و دیگه تحمل نداشتم
صداشون زدم و گفتم بریم بیمارستان دیگه تحمل ندارم ولی دیگه برنمیگردم خونه مگر با بچه اوناهم قبول کردن
من لحظه اخر یکبار دیگه رفتم زیر دوش اب داغ و اماده شدیم رفتیم ساعت ۹ بیمارستان بودم
اومدن باز ان اس تی گرفتن و سونو
دکتر شیفت اومد و گفت انقباضات خیلی عالیه معاینه کرد گفت پنج سانت انگارکل دنیا برا من بود اون موقع
زحمتام نتیجه داده بود و میخواستن بستریم کنن
من بستری شدم درخواست اپیدورال کردم
اجازه دادن یک نفر پیشم بمونه یا همسرم یا مادرم
منم همسرمو فرستادم دور کارای بیمارستان و مادرم پیشم موند
اومدن امپول فشار زدن دردام دیگه خیلی شدید بود ولی چون مدونستم موثره انگار روحیه گرفته بودم و برام قابل تحمل شده بود
یک ساعت گذشت تا دکتر بیهوشی اومد اپیدورال زد بهم و گفتن ممکنه دو ساعت زایمانتو طولانی تر کنه که من قبول کردم چون دیگه جونی برام نمونده بود سوند وصل کردن
دردام کمتر شد از ساعت ۹:۳۰ که بستری شدم تا ۳:۱۵ عصر چند بار اومدن معاینه کردن که هر بار یک یا یک و نیم سانت دهانه رحمم باز تر میشد تا زمانی که اومد گفت فول شدی و گفت اگر احساس زور داری زور بزن ب
مامان ماهلین✨️❤️ مامان ماهلین✨️❤️ ۵ ماهگی
خب خانما تجربه زایمان طبیعیم رو میگم...
پریشب درد داشتم ۸ ۹ دقیقه یکبار می اومد ول میکرد ولی زیاد نبود گفتم حتما کاذبه دیگه صبحش خوب شدم عصری بازهم درد داشتم دیگه دیروز رفتم پیش دکترم معاینه کرد گفت ۳ سانتی برو بیمارستان منم باور نمیکردم ساعت ۲ شب رفتم بیمارستات دو تا ماما گفتن دوسانت هم ب زوری😂😂دیگه رفتم خونه بخاطر معاینه تا خود صبح ۵ ۴ دقیقه یکبار درد داشتم و اصلا نخابیدم صبح امروز ساعت ۱۱ رفتم دردام شدید بود ولی بازهم ۲ سانت دیگه ماما دزدکی کیسه ابمو پاره کرد گفت پیش همکاران بگو خودش پاره شده بستری شدم از ساعت ۱۲ تا ۳.۵ ب زور شدم ۴ سانت دردام ی هویی می اومد شدید بود ولی چون میرفت و ول میکرد قابل تحمل بود زیاد زور نداشتم پیاده روی کنم ولی مدام رو پا بودم و خم میشدم لگنمو چرخش میدادم بعد نیم ساعت یه هویی گفتن فول شدی زور بزن و این مرحله برا من سخت بود یک ساعت تمام زور زدم گل ب روتون ۳ بار مدفوع کردم سر بچه کاملا مشخص بود ولی نمی اومد پایین بچه م دیگه دور از جونش داشت خفه میشد هی میخاستن بخیه نخورم ولی دیگه برش زدن و بچه اومد حالا من خندیدم گفتم آخیش تموم شد ولی جفت مونده بود پاکسازی رحمممم و کلا درد داشت بعدش هم مرحله زور زدن یکم درد داره واقعا ولی خب مجبوریم تحمل کنیم....
پارت بعدی بقیه شو میرارم