۱۶ پاسخ

من همچین حرفی بهم بزنن عمرا دیگه خونشون نمیرم

یه مدت نری حالشون خوب میشه،اونقد نرو خواهش کنن ک بیا

خب عزیزم نرو وقتی اینقد حساسن بچه اس نمیشه ک ببندیش بذاریش ی گوشه

من مادرشوهرم با اینکه ادم به شدت وسواسیه هروقت میرم پوشک بچمو میخام بگیرم دعوام میکنه میگه باز بذار عیبی نداره خیس کرد میشورم اونجا خونهای تهران محیط بستس ما اینجا ازتدیم میندازیم حیاط میشوریم همچیو تو خونت ببند اینجا باز بذار خونه مامانمم پسرم راه نمیره ولی چهار دستو پا همجا میرهه همچیزو بهم میریزه کابینتارو میریزه بیروت ولی مامانمم و مادرشوهرم خدایی خیلی صبورن اصلا هیچی نمیگن تازه مامانمم میشینه پای کابینت باهاش بازی میکنه دوتایی وسیله میارن بیرون

نرو کمتر برو مجبور که نیستی عزیزم

مامانت چند سالشه که حوصله بچه کوچک رو نداره

نه والله همه دنیاش شده دخترم حتی مدام لباس واسش میخره مادر شوهرا معمولا اینجورن

مامان منم اینجوریه یک کوچه فاصلمون ۱۰روز نرفتم کلا از بچه های من خوشش نمیاد منم دیگه نمیرم

نه من مامانم میگع بزار هرکاری دوس داره بکنع تازه من اونجا میرم انگار ن انگار بچه دارم‌همش پیش مامانمه

کم برو‌. بزار التماس کنن نوه شونو ببینن. هر جا زیاد بری حرمتت کم میشه
من مادر ندارم ولی انقدر کم میرم خونه مادرشوهرم که همیشه تشنه دیدن دخترمه .

نه حرفی نمیزنه ولی اگر جایی برم که حس کنم اذیتن از حضور خودمو بچم دیگه نمیرم یا خیلی دیر به دیر در حد چایی خوردن میرم

خوب کمتر برو

مامان من حوصله هرکی نداشته باشه برای بچه هام کاری نداره میریزن یادست میزنن لک بیوفته اصلا چیزی نمیگه

مامان برعکسه اصلانمیزاره مای بیبیش کنم میگه گناه دارع بچم ولش کن،
هرکاری وهرچی بخاد بهش میدن میبرنش درمغازه خلاصه خیلی خوش به حال دخترمه ولی من اینجوری دوست ندارم چون دخترم اصلا ذیگه طرف من نمیاد میدونه من هرکاری دلش بخاد نمزلرم بکنه، وقتیم میخوام بیام خونه خودم فیلمیه همش گریه که نه نریم خونه

بعضی خانما رو تمیزی وسواس دارن شاید برا اینه کخ بدش میاد

نه خداروشکر . اصلا کاری نداره حتی بعضی وقتا من تذکر میدم ب مامانم میگم مامان جلوشو بگیر

سوال های مرتبط