حرفای دیگرانم خودتو اذیت نکن.حرف همیشه هست.من سینه مو ب سختی میگرفت و شیرم از اول کم بود.کمکی شبرخشک میدم کلی حرف شنیدم اما ب روی خودم نیاوردم.پسرمو سینه رو میگیره چندتا مک میزنه میبینه پر نیست خسته میشه.منم سعی میکنم شیر خودمو بدوشم براش.خلاصه عزیزم همونطور ک ۹ ماه بارداری چه سخت و آسون و چه تلخ و شیرین گذشت.این دوران هم میگذره.من خودم هنوزم افسردگی دارم بعضی روزا گریه میکنم اما تو تنهایی نه جلوی پسرم.من تا گله کردم ازین روزا سریع گارد گرفتن که مادر شدن همینه.سخته.ولی من بهت میگم مادرشدن خیلی شیرینه .خیلی خوبه اما سخته.خییییلی سخت و تو نباید خودتو فراموش کنی.به خودت و تغذیه ت اهمیت بده.مکمل هاتو بخور.یه کم که جون بگیری درست میشه حوصله تم برای کارا بیشتر میشه.و در اخر برای شما و خودم و همه مامانا از خدا سلامتی و توان مضاعف میخوام.
منم ده روز خونه خواهرم بودم.یک هفته مامانم اومد خونه مون.تنها شدم. بعد ۴۵ روز تااازه ی کم برام عادی شده شرایط.عصرا ک شوهرم خونه س میگم بچه رو بگیر.ناهار و شام روز بعدو میزارم بپزه.ت. تایم خواب بچه دستمال کشی و لباس شستن و اتو داریم.لبلساشو میزارم دو سه تا تیکه شد میشورم سریع خشک میکنم برمیدارم که انباشتگی ایجاد نشه.جاروبرقی و شستن سرویس یک هفته با منه ی هفته من نتونم شوهرم.برای کارای خونه هرچی استفادع میکنید سریع بشورید جمع کنید بره سرجاش که شلوغ نشه.صبحا ک بیدار میشی اول تخت رو مرتب کن.برو آب بزن صورتت مسواک بزن موهاتو شونه کن.تا یه کم حالت آروم بشه.تا خوابه میوه بخور چای بخور.من دوتا سبد اوردم گذاشتم کنارم.یکیش روغن و پماد و مای بیبی و یکیشم قطره هاش.اصلا پخشو پلا نیست.موقعتعویض پوشک میزارم کنارم و کارم تمام شد دوباره میزارم سبد.شبا هم بچه بیدار میشه طبیعیه.دلدرد داره.یا تازه دارع فکش قوی میشه با سرعت مک میزنه برا همین ممکنه برگرده تو گلوش.اصلا نترس بلندش کن بزن پشتش.
اولشه درست میشه باید یه خورده سرعتت رو زیاد کنی وقتی بچه میخوابه سریع پاشی اول خونه رو مرتب کنی وقتی خونه مرتب باشع تمرکز خودت بیشتر میشه بعد سریع فکری به حال غذا کنی همزمان که داری مثلا آشپزی میکنی لباس ها رو بندازی لباسشویی و معمولا باید فرز باشی تا کارا خونه تموم بشه
راجع به بچه همیشه یه جور لباس تنش کن مثلا یدونه زیر دکمه یدونه بلوز و شلوار و کلاه و جوراب به اندازه اس برا نوزاد اگه دیدی خونتون گرمه پتو نازک بنداز اگه دیدی سرده یه پتو کلفت تر بنداز
من معمولا میدونستم آخر شب دخترم خوب میخوابه شبا کارام میکردم بعضی کارا هم نمیشد شبا اونا میموند برا روز بعد از کارام میخوابیدم صب هم بیدار میشدم کاری نداشتم هر موقع بچه میخوابید باهاش میخوابیدم فقط قلق خواب بچه دستت بیاد دیگه وقت اضافه هم میاری
ب نظرم جواب اونارو بده ک دیگ نظر ندن
کاره خونه هم منم هنوز نتونستم چون بچم همش بغلمه اگ کاریم کنم ب زور و یه دستی بچه ب بغل وقتیم بتونم بذارمش زمین خودم خستم نمیتونم کاری کنم
حرف همرو بگیر به یه ورت
و اگه دیدی خیلی رو اعصابتن رک و راست بگو که واقعا تو شرایطی نیستی که این حرفارو بشنوی
اگه میتونن بی حرف کنارت باشن و درکت کنن بمونن
به حرف هیچ کسی توجه نکن چند روز بمونی خونت تعادل همه چی میاد دستت از هیچیش هم نترس بچه اس دیگه قرمز میشه زور میزنه تو خواب اوق میزنه بالا میاره همش طبیعیه
مگه خونه خودت نیستی ؟ بقیه چجوری میگن !؟
بچه میفهمه که استرس داری یا نه
نگران نباش همه اولش نمیدونیم و همین حالتیم
ولی به خودت استرس نده و نترس
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.