۱۱ پاسخ

رها کن بره بابا منو بعد دوماه ول نکردن هر چی هم میگن فقط میگم به دلایل شخصی....به مادرشوهرم که دیشب مستقیم گفتم اگر بعد از سه تا بچه فکر کردین مادری کردن فقط به شیردادن واقعا صحبتی ندارم باهاتون ساکت شد

اینا افسردگی نیست اینا ری‌اکشن‌ طبیعی گلم، داری کلافه میشی از دستشون

عزیزم جوابشونو بده نذار دخالت کنن .اگ چیزی نگی این داستان ادامه پیدا میکنه ها اصن دیگ نمیتونی واسه بچه خودت تصمیم بگیری.

مهم نیس چه شیری بدی. بچه شیر خوردنی باید تو بغل مادرش باشه. نذار زیار بگیرن بغلشون

اینا گوه بودن اطرافیانه ببخشید عزیزما
مادر شوهرم میاد پیشم مبخوابه بچه گریه میکنه همینجوری که چشاش بسته اس میگه پس چشه چرا گریه میکنه هعی به من غر میزنه یا بچه گریه میکنه میگه خدا سزاتو بده دست بچرو کشیدی منم وقتی حرف میزنه محلش نمیزارم میگم هرچی میخواد بگه بزلر بگه

یکارکن همشون برن ینفرکمکت بمونه دقیقا درکت میکنم چی کشیدی ازدستشون بهترین راه همینه واون ینفرم فضولی نکنه مث بقیه

من از الان اومدم خونه مادرشوهرم اینا،انقد این چیزارو میگم ک وقتی بچه ب دنیا اومد منو تحت فشار نزارن واقعا مادر افسرده میشه🫠باید درک کنن ب همسرمم گفتم اگر همه بخوان ی حرف بزنن میرم خونمون چون خانواده خودم از من دورن🫠

منم بدم میاد از این مورد. ... سعی کن تنهاباشی توخونه خودت یا فقط پیش مامانت
خواهرشوهرایه منم اینجورین ادمو کلافه میکنن

به خاطر حرف بقیه، بچه رو اذیت نکن...اون گناهی نداره...
یک دکتر اعصاب و روان هم برو حتما، منم اینجوری بودم اصلا دلم نمیخواست بچم بغل بگیرم اما مامانم فهمید زود به دادم رسید...

نه بابا این حرف ها چیه بیخود به خودت تلقین نکن،افسردگی بعد زایمان خطرناکه بهش فکر نکن،دور و بری ها از دوست داشتن زیاده اینکارها رو می کنن تو هم چند روزی ولشون کن بزار دلشون خوش باشه

مگ کجایی ک اینقد دورت شلوغه

سوال های مرتبط