۵ پاسخ

من اصلا نمیزارم با کسی بیرون از مجتمع بازی کنه تا خودم نباشم چون ما آپارتمانی هستیم عمش همسایمونه الان ک فصل مدرست میرن مدرسه دیگه کمتر شدن اومدنشون تابستون هر روز میومدن
و اینکه بااینکه خیلی خیلی بزرگترن از اریا اما لجباز هستن اریا بدش میاد دست ب وسایلاش کسی بزنه اونا هم حالیشون نیست تیغ داد فریاد

دقیقا پسر منم همینطور موندم چیکار ش کنم وقتی یکی چیزی ازش بگیر گریه میکنه و میاد ب من میگه منم بهش میگم خودتت برو پسش بگیر

دقیقا پسرمن همین شرایط و داشت دوستاش میومدن خونه بازی می‌کردم موقع رفتن اعصاب خوردی داشتیم من تصمیم گرفتم ک دیگ اجازه ندم کلا باهاشون بازی کنه هم چون بزرگ تر بودن هم اعصاب خوردی بعد رفتنشون‌.الانم صدا بچه ها میاد میگه دوست .دوست ک بره پیششون میگم اونا دوستای شمانیستن با ی چیز دیگ سرگرمی میکنم

باید براش تایم بگیری و محدویت مکانی شاید ب نظر بچه کوچیکه نمیشه
اما من برای دخترم انجام دادم و بعد یه مدت جواب داد
منم خونه برادرشوهرم کنارم و دخترم دنبال بچه هاش گریه میکرد
بعد اومدم زمان براش گذاشتم که مامان ده دقیقه( حالا یا هرتایمی خودت خواستی) میتونین بازی کنین بعد باید برن خونه شون چون اونا درس دارن باباشون اجازه نمیده بیشتر بمونن
اوایل اذیت میکرد گریه و اینا اما بعد مدت زمانی کنار اومد و بعد تایمش دیگه میگه باشه بای بای باز بیا پیشمون فردا
یا بره اونجا بمونه بعد ک برم بیارمش اگه بخواد گریه کنه میگم تایمت تمام شد ولی ۲دقیقه دیگه میتونی بمونی بعدش باید بریم دیگه میاد
یا نخوام بره میگم عمو داره استراحت میکنه ناراحت میشه بریم استراحتش بهم میخوره
یا دلیل دیگه ک یاد بگیره هروقت خواست نمیتونه بره اوایل مقاومت میکرد بعد کم کم مجبورشد قبول کنه
بدون عصبانیت و با صحبت کردن ویادآوری مداوم باید اینا رو انجام بدی یه مدت که انجام بدی مقاومت کنی و جلوی مقاومت و گریه اون کوتاه نیای اوکی میشه
اینکه کاملا منعش کنی راه خوبی نیست باید عادت خوب ایجاد کنی
و برای اینکه از خودش دفاع کنه باید بهش یاد بدی از طریق قصه یا کتاب و صحبت کردن

بابای بچه

سوال های مرتبط