مامانا کمک. خواهرزادم یه سال کامل از پسرم بزرگتره. از وقتی پسرم به دنیا اومده این میزنتش. یعنی از وقتی بچم محیط اطرافشو شناخته هی خواهرزادم تا چشم منو دور میبینه بچه مو میزنه. اوایل چیزی نمیگفتم خوب اونم بچه ست. ولی الان میبینم همچنان به کارش ادامه میده و پسرم به شدت ازش میترسه. نه تنها از اون طوری شده که هر بچه ای حتی کوچکتر از خودش بزنتش نمیتونه دفاع کنه و فقط گریه میکنه. هرچی هم براش توضیح میدم که ازش نترس هرموقع میزنه دستشو بگیر یا تو هم بزنش میگه میترسم ازش. اونم چون میبینه پسرم میترسه هربار بدتر میکنه.امروز چنان محکم تو صورت پسرم زد که جای انگشتاش تو صورتش موند. نمیدونم چیکار کنم. خودمم که دعواش میکنم خواهرم ناراحت میشه میگه بچه ن.مبگم رفت و آمد نکنم مامانم میگه چرا به خاطر بچه رفت و آمد نکنی همین یه خواهرو داری.ولی دلم میسوزه پسرم به خاطر اون از همه ی بچه ها ترس برداشته

بچت مهمتر از هرکس بنظرم رفت آمدت کم کن .پسر خواهرتم بترسون که دیگ نزنه بچتا

چقدر خواهرت بی ملاحظه هست
اگه بچه تو جای بچه اون بود بازم میگفت بچه هستن
دخالت نکنیم

عجبااااا
به نظرم خیلی خیلی مراقب پسرت باش
مامانتم بگه تو باز محدود کن رفت و امدتو

مثلا بگو توحید نیمه شب باگریه از خواب پریده گفته فلانی منو میزنه منو هل میده

یه نیشگون گنده از رون پاش بگیر ، بگو اینم از طرف اقا توحید ، زورش نرسید من گرفتم ... تا تو باشی بچه کوچیکتر نزنی ، از این به بعد دستت بالا اومد ، یه دونه از طرف من میخوری
به نظر من خاهرت باید بچه شو روشن کنه
چطور ماها بچمون با این سن کم آموزش میدیم ، اونوقت یکسال بزرگتره نمیتونه درست کنه پسرشو
رفت و آمدتو محدود کن یا توام بزن
پسرت ترسو میشه ، میبینه حتی مادرش ازش دفاع نمیکنه اعتماد به نفس ش انقد میاد پایین که یه ادم توسری خور میشه این تجربه بوده که بهت میگم !!

عزیزم فرزندت رو تو اولویت قرار بده چون پسرت مهمه ن خواهرت و مادرت ناراحت نشی اینو میگم،،،بچت داره عزت نفسش ب شدت اسیب میبینه پس بخاطر فرزندت نرو یه مدت اگه گفتن بگو بچم ب شدت اسیب دیده نمیخام بدتر بشه

مثل بچه جاری من هیچی نمیگفتن ننه بابای گاوش خوششونم میومد میگفتن پسرمون چه شیطونه خودم چند باری بلند گفتم نزنمش یا به پسرم میگفتم سمتش نرو اون تورو میزنه باهاش بازی نکن و البته که چشم بر نمیدارم ازشون

تو ام ب بچه ات یاد بده بزنه لهش کنه ببینم خواهرت بازم میگه بچه ان

بچه من و جاریم هما خیلی میزدن مخصوصا پسر من و اونم بخاطر اینک بچه معنی کارای ک میکنه نمیدونه بعد یک سه چهار روز جدا گذاشتیمشون الان برا هم میمیرن شما بیشتر توجه کنید ب اون بچه و خودت نوازش کن تا یاد بگیره بچه چه میدونه چی خوبه چی بد

من سر همین قضیه الان ۳ماهه خونه خواهرم نرفتم

نرو رفت آمد هم میکنی بچه ات جلو چشت باشه یا ب خواهرت بگو جلوی بچش رو بگیره

رفت و امدتو محدود کن