منم همش همین حس ب بچهام دارم خصوصا این امد خیلی گریه کردم اوایل همش میگفتم خدایا من تو خودم زندگیم پسرمم موندم کم آوردیم این چیکارکنم باید چی بشه طبیعیه این شرایط الان ب این چیزا فکرکنه چون ما باید جوابشو بدیم بروز چون ما خواستیم آمدن خدا خودش کمک کنه
منم کاملا خواسته بود ولی استرس آینده رو خیلی دارم مخصوصا زمان جنگ داشتم دیوونه میشدم
من چندبار فکر کردم چرا زودتر باردار نشدم
اینکه بچه ای به دنیا میاد خواست خداست
هستن زن و شوهر هایی که همه کار میکنن اما بچه دار نمیشن
حتی اینکه ما تصميم به بچه دار شدن میگیریم هم اراده خدا دخیله
اما فک میکنم چون به آخر بارداری رسیدی اینطور شدی منم ترس برم داشته که نکنه نتونم از عهدش بربیام
این نگرانی ها طبیعیه ولی این که پشیمون باشم نه اصلا با این که خیلی اذیت شدم و همش استراحت مطلق بودم
عزیزم طبیعیه بخاطر هورمونای بارداریتونه
اینم میگذره..
متاسفانه الان تو اين اوضاع بد اقتصادي تنها فكري كه ماماناي باردار دارن همينه عزيزم تو تنها نيستي خدارو شكر كن كه خدا بهت بچه داده اما در كل اين فكراي منفي كه ايا كار درستي كردم يا نه زياد مياد تو سر ادم
منم زياد فكر ميكنم 🥲🥲
ن عزیزم طبیعیه
من خودم بچه اولمو دور از جون شما تو اوج نفهمی ب دنیا آوردم سنم کمبود اشتباهی باردار شدم از جون و دلمم بیشتر دوسش داشتم و از همون اول وابستش شدم ولی همیشه خودمو گناهکار حس کردم در بابتش خیلی کوتاهی کردم خیلی خیلی زیاااااد اولش همین ک بارداری بدی رو پشت سر گذاشتم ب همه چی فک میکردم جز بچه بعدشم ک زایمان کردم ب حرف ی بنده خداهایی شیرخشک ندادم ب بچم ب امید این ک شیرم زیاد میشه ولی نشد بچه ضعیف موند
هشت سال صبر کردم دیگه بچه نیاوردم همش خودمو سرزنش میکردم ک لیاقت ندارم
بعدش باز زد ب سرم دیونه وار بخاطر بچه گریه میکردم بغل اینو اون میدیدم اولش خیلی سعی کردم جلوی خودمو بگیرم ولی نتونستم و اقدام کردم ولی الان ب خودم قول دادم اولویتم بچه هام باشن هیچ کس برام مهم نیس از خدا خواستم کمکم کنه بتونم مادر خوبی براشون باشم
دیگه اون آدم کم سن سابق نیستم ک بخوام از خودمو بچم بگذرم ک بقیه ازم راضی باشن الان همه برن ب درک هیشکی برام مهم نیس فقط بچه هام ازم راشی باشن از تربیتم از عشقم نمیخوام براشون کم بذارم
دقیقا منم دو هفته مونده به زایمانم دچار همین حس ها شدم🥲
فکر میکنی از پسش برنمیای ولی وقتی خدا تو خلق اون تورو واسطه کرده مطمئن باش به کمک همون خالق اصلیشم از پسه همه چی بر میای به نحو احسن میتونی مراقب کوچولوت باشی سعی کن همیشه فکرای قشنگ بکنی اون نی نی به انرژی و حسای خوب تو نیاز داره ❤️
قطعا تو بهترین مادری که اینجور فکر میکنی
اما مطمئن باش تو مادر قوی هستی که میتونی بهترینا باشی برا بچت
ینی ناخواسته حامله میشدی عذاب وجدان نداشتی؟
برای من که شده امید، به وجودش و بودنش فکر میکنم به زندگی امیدوار میشم و میتونم نفس بکشم تو این جماعتی که آدما دور و عجیبن من همیشه به فرشته ی پاکم پناه میبرم
تنها نیسی منم دقیقا همین حسو دارم و به این چیزا فکرمیکنم
بله این حسو تغریبا همه تجربه میکنن! یکی بعد دیدن مثبت شدن بیبی چک . یکی تو بارداری . یکی حتی بعد زایمان
احساسیه ک همراه با ترس و عشق و استرس میاد ... اصلا چیزی نیست ک نشونه ناشکری یا بی مسعولیتی باشه.دراکثرموارد از عشق زیاده و ترس ... بخودت سخت نگیر ...
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.