حس میکنم این ماه های آخر زودرنج شدم ، دلم میخواد گریه کنم دائما
یک حس خستگی زیاد دارم ، نه از بارداری
از فکر و خیالش
نمیدونم من فکر و خیالم زیاده یا طبیعیه؟!
حس میکنم تمام دغدغه و استرس های قبل بارداریم به علاوه بارداری و زایمان و سیسمونی و چیدمان و هزارتا چیز دیگ شده...
و حس اینکه برای بچم کم گذاشتم ، خوب چیزی نخوردم یا دعا نخوندم ، براش دعا نکردم و ...
چیکار کنم یکم آروم شم؟🥲

هممون همینیم....
و همین درگیری ها رو داشتیم

دنیا هم که بیاد همینه
باز همش حس میکنی
فلان جا کم گذاشتیم

کلا ما مامان ها خود درگیری داریم😄😄😄😄

عزیزم تو ماه های آخر اینجوری شدی ، من انکار از اولش افسردگی و بی حوصلگی دارم.
تمام فکرایی که میگی تو سرم هست .. با هزارتا چیز دیگه😢تازه میگم چجوری بزرگش کنم که پسر خوبی باشه.. چجوری با چالشها رو به رو بشم که با اخلاق و آدم حسابی باشه...
دیگه مادر شدن همینه🥲یه نگرانی و مسئولیتی که تا آخر عمر باهاته ..
سعی کن تنها نمونی و قرآن هم اگر حوصله نداری بخونی ، صوتش رو تو خونه پخش کن.
من حدیث کسا خیلی ارومم می‌کنه. اگر نمی‌خونی ، صوتش رو بذار . واقعا آروم میشی

😭😭😭 من یه روز خوب و سرحالم، یه روز تمام غم دنیا میاد سراغم… به همه اتفاقاتی که ممکنه تا موقع زایمان یا تو بیمارستان بیوفته فک میکنم… ولی به خاطر پسرم به روی خودم نمیارم، وقتی نیس گریه هامو میکنم😂

🥺🥺🥺

دقيقا همه اين فكرا تو سر منم هست
خدا بهمون صبر بده
ارامش بده
الهى كه با دلخوش نينيمونو بغل بگيريم

منم درگیرم با همه چی

راه هلی پیدا کردی برای منم بگو

من از عالم و ادم گله دارم الان بخدا سر همچی

طبیعیه منم همینجوری شدم فکر میکنی هیچی درکت نمیکنه هیچکی نمیفهمتت