سوال های مرتبط

مامان مهندسِ بقیع💚 مامان مهندسِ بقیع💚 ۵ ماهگی
خلاصه
دکترم رسید و منو بردن اتاق عمل
از رفتار و رسیدگی اتاق عمل بیمارستان سیدالشهدا هم بگم باید بگم عالی بود
منو خوابوندن روی تخت جراحی پزشک بیهوشی که مرد هم بودن اومدن بام صحبت کردن و خلاصه میخواستن هواسمو پرت کنن
پرستارا اونجا میگفتن خودت که خیلی خوشکلی کاش به خودت بره😂
گفتم البته اخلاقش به خودم نره بهتره
پرسیدن آخرین بار کی خوراکی خوردم منم گفتم ۶ صبح یدونه خرما‌
گفتن پس باید از کمر به پایین بیهوش شم که خداروشکر انتخاب خودمم‌کمر یه پایین بود چون قبلا بیهوشی کامل رو تجربه کرده بودم و میدونستم اصلا خوب نیست
دکتر بیهوشی یه امپول زد وسط کمرم
خدا شاهده اصلا متوجه نشدم
دکترم اومد بالای سرم کلی بهم آرامش داد واقعا دکترم عالی بود و من ازش راضی بودم (خانم دکتر خوان پایه دکتر زایمانم بودن
دکتری که هروقت مشکلی داشتم بهشون پیام میدادم با صبر و حوصله جواب میدادن
و تو مطبشون بدون توجه به شلوغی با صبر و حوصله به همه سوالاتت پاسخ میدادن
بهم آرامش و قوت و قلب میداد خلاصه بگم دکترم از همه نظر عالی عالی بود.)
مامان امید مامان امید روزهای ابتدایی تولد
تجربه #زایمان #سزارین
بیمارستان #تخت_جمشید
دکتر میترا امینیان
پارت 1

اول اینکه من از استرس سه شب قبل از زایمانم خوابم نمیبرد
خیلی میترسیدم ولی در نهایت همه چی خیلی عالی بود 😍
برای کسایی که مثل منن با جزئیات میگم که بدونن قراره چی پیش بیاد....
طبق تایمی که دکتر اعلام کرد رفتم بیمارستان
تو بلوک زایمان مدارک و سونوهارو باهم چک کردن سونو اخر و سونوی ان تی رو ازم گرفتن
بعد
تعویض لباس،آنژیوکت،nst,و وقتی اعلام کردن بریم اتاق عمل سوند وصل کردن
سوند اصلا درد نداشت ،حتی سوزش هم نداشت
شبیه معاینه پزشک زنان ،تست پاپ اسمیر سوزشش خیلی بیشتر از سوند بود
از اتاق که در اومدم
دکترم حاضر بود باهام صحبت کرد گفت اصلا استرس و ترس نداشته باش همه چی قراره عالی پیش بره،
دلم گرم شد از حضورش کنار تختم ♥️
بردنم بالا اتاق عمل
دکتر بیهوشی اومد و سر کردن رو انجام داد
سوزش سوزن برای سر کردن شبیه سوزن ازمایش خون و سرم بود
خیلی خیلی کم
و درد آنچنانی نداشت !
و بعدش دکتر رفت و پاهام از همون لحظه شروع شد گرم شدن
دراز کشیدم
و شروع کردم دعا کردن و با خدا صحبت کردن که دکترم گفت دارم بتادین میزنم و هنوز شروع نکردم
اگر هنگام عمل حالت تهوع یا تنگی نفس بهت دست داد نترس این خیلی طبیعیه و ما همه اینجاییم تا زایمان تو عالی پیش بره و مانیتور میکنیم
برش و چاقو هیچی حس نکردم
فقط حالتی داشتم انگار یکی داره شکمم و اروم تکون میده
تقریبا ۷،۸ مبن بعد صدای گریه بچه ام رو شنیدم
میخواستم گریه کنم ولی اشکم نمیومد جز سر بودن شما یه نمه منگ هم میشید
حالت خواب و بیدار
آوردن پوست به پوست کردن با صورتم
یه جسم گرم و نرم 😍با اختلاف زیباترین حس دنیا 🥹
مامان هدیه زهرا مامان هدیه زهرا ۲ ماهگی
#تجربه_سزارین
پارت دوم
تو اتاق عمل اول متخصص بیهوشی خیلی مهربون بهم مشورت داد که وقتی میترسم، بی حسی خوب نیس و باید بیهوش شم. چون وقتی وارد اتاق عمل شدم، خیلی ترس داشتم و اینو همه شون متوجه شدن . یکم باهام حرف زدن تا ارومم کنن. و تصمیم گرفتن که بخاطر ترسم، بیهوشم کنن. و اینکه از عوارض بی حسی بهم گفتن که بعداز اینکه بی حسی تموم میشه، سردرد های شدید دارن .
دستگاه تنفس بهم وصل کردن و همونجا دیگه تو یه لحظه بیهوش شدم.
بیدار که شدم، ساعت ۲ و نیم بود.
دیدم تو اتاق ریکاوری ام و پرستار بهم شیاف میزنه تا درد نداشته باشم.
آرامبخش و شیاف خیلی خوب بود . باعث شد وقتی که به هوش اومدم، اصلا دردی نداشته باشم. واقعا خوب بود . اصلا نیازی به پمپ درد نداشتم. همه کسانیکه با ما سزارین کرده بودن هم همینطور بودن، هیچکدوم پمپ درد نداشتن . و همه مون با شیاف و سرم و آمپول ، آروم بودیم و هیچ دردی نداشتیم‌ . و بخاطر اینکه بیهوش هم شده بودم، هیچ عوارضی نداشتم و حالم اوکی بود.
تو این زمینه ی بعد از عمل، بیمارستان و عواملش خیلی مهمه. من که واقعا رااضی بودم. رسیدگی شون عالی بود.
مامان ثنا مامان ثنا ۳ ماهگی
سلام به مامان گل
من دیروز تو بیمارستان انصاری زایمان کردم و امروز مرخص شدم ،سزارین بودم .
خواستم تجربم و خدمات بیمارستان انصاری بگم ،هرکس خواست بره اطلاعات داشته باشه .
صبح که وارد بیمارستان شدم ،باهمسرم رفتم طبقه دوم بلوک زایمان ،اونجا از همسرم خداحافظی کردم و همسرم و فرستادن پایین پذیرش برای کارهای زایمان .
داخل بلوک زایمان لباس دادند عوض کردم ، نوار قلب بچرو گرفتند ،سرم وصر کردند ،وقتی هم اعلام کردند برم برای زایمان سون و زدن ،اصلا درد نداشتند ژل زدند که دردت نگیره .
همسرم که پذیرش و انجام داده بود یه پک به خودم شامل دمپایی ،دستمال کاغذی ،دستمال توالت ،دمپایی ،پوشک ،کاور توالت فرنگی،زیرانداز یکبار مصرف داده بودند.
پک نوزاد لباس کامل با پتو دور پیچ .
خودتون مای بیبی،دستمال مرطوب،یه دست لباس دیگه و تغذیه ببرید .
انقد عمل هم با سری زایمان می کردم ،پرسنل اتاق عمل بسیار مهربونم ،بسیار ماهر از کمر سر کردند .
من مشغول سوال از دستیار بیهوشی بودم که گفت نوزادت به دنیا اومد
هیچی،هیچی متووج نشدم و هیچ صدای چاقو و برشی نشنیدم .
پرسنل بیمارستان بسیار مهربون،رسیدگی عالی،غذا عالی ،نظافت عالی ،همه چیش عالی بود .
خواستید برید انصاری شک نکنید .
من که واقعا واقعا راضی بودم .