من دیگه رد دادم🥺🥺کاش زودتر بتونه بچم پاشو بذاره زمین و راحت راه بره
دلم کباب براش😭😭
هیچکدوم از خانواده شوهرم بخصوص خواهر شوهرم که مقصر بود زنگ نزدن حال بچمو بپرسن🥺🥺
حالا اگه من زده بودم زمین بچمو زنگ میزدن زخم زبون میزدن بهم که خوبه یکی نمیتونی نگه داری اگه مثل مردم شیر به شیر میوردی یا چندقلو بودن چیکار میکردی.....
دلم دیگه نمی‌خواد پامو بذارم خونه هاشون
چون بچه رو جوری میکنن که اشکش درمیاد بعد میگن می‌خوابیم سفت بار بیاد
نگید که چرا جوابشون نمیدی یا بدتر دردی بذارید رو دردم
چون نمیتونم ازپسشون برنمیام این مورد شوهرم هم پشتم نیست و چیزی بهشون نمیگه فقط میگه چیزی نمیشه....
ولی الان سه روزه بچم نمیتونه راه بره
انگار تازه میخواد راه بیوفته چهاردست و پا می‌ره
دلم میخواد به شوهرم حالی کنم که این حال بچه بخاطر رو در بایستی داشتنت جلو خانوادته که هر بلایی دلشون میخواد سر بچم میارن بعد میام حرفی بزنم میگن مگه بچه از خونه بابات آوردی بچه خودمونه
چقدر دلم بحال بچم میسوزه🥺🥺🥺🥺یه مادر بی عرضه داره که نمیتونه بخواد هم نمیتونه جلو این قوم ظالمین بایسته....سه روزه بخاطر اینکه دست تنهام اومدم خونه مامانم اینا بچم یا بغل قابلمه یا بغل مامانم این بنده خدا ها هم خسته شدن😭😭😭😭

۹ پاسخ

من از خوندنش هم عصبانی شدم. عزیزم چاره ای جز پررو شدن نداری. باید پررو بشی وگرنه بچتو ، سلامتیتو، آرامشتو همه چیتو ازت میگیرن .

چقدر صبوری تو عزیزم
اگه من بودم علاوه برخاهر شوهرم،خوده شوهرمم جر میدادم
فداتشم زیادی خوب و مظلوم بودن اصلا خوب نیست
دفاع کن از بچت،نهایت شوهرت میخاد دادو بیداد کنه دیگه،به جهنم

*بغل بابامه یا بغل مامانم****

برای چی رفتی خونه مادرت؟ بگو من تنهام خواهرت بیاد از پسرم مراقبت کنیم! اینجوری کار اونارو راحت کردی که . اگر هم دوست نداری خواهرش بیاد بمون خونه خودت بگو ناهار و شام بخر من با بچه مریض نمیتونم تا هر چی میشه که نرو خونه مادر پدرت که . اصلا هم نگو مادر پدرت بیان . اگر هم بردی دکتر دیگه بیخیال شو هر چی دکتر گفته گوش کن انشالله زودی خوب میشه . قطعا هم آدم جدی نیستی که همسرت و خانوادش به حرفات و رفتارت اهمیت نمیدن و اذیتت میکنن من وقتی سکوت میکنم اتومات همه خودشون ث جکع میکنن اصلا هم داد و بیداد نمیکنم کاریزما باش قوی باش طوری رفتار کن کع ازت بترسن مخصوصا همسرت نه از دادو بیداد و وحشی بازی از عواقب بی احترامی بهت

خوب کار اشتباهی کردی اومدی‌خونه مامانت باید الان خونه مادرشوهرت بودی می‌دیدن‌چی‌شده حداقل اگه بغلشون میگیرن مواظبش بشن
البته اشتباه یه که شده‌خواهرشوهرت ازعمد‌نزده که زمین

عزیزم ایشالا زودتر خوب میشه بهش عصاره قلم بده برای استخونش خوبه خیلی، زودتر حالشو خوب میکنه

بردار ببر دکتر .....حتی اگر نیاز نیس ...پیاز داغش رو زیاد کن هعی بگو بیچاره شدم بدبخت شدم بچه ام رده نمی تونه بره اینجوری بمونه چیکار کنم یا اگه شد با بابات برو بعد بیا ب شوهرت بگو.ک دکتر میگفت رفتار خانواده درست نیس و چرا بچه رو اینجوری کردین ممکنه اینجوری بمونه شوهرت رو بترسون

مگه چش شده عزیزم؟

مگه چکار شده انداختنش

سوال های مرتبط

مامان گلِ نرگس🐣🥹💛 مامان گلِ نرگس🐣🥹💛 ۱۶ ماهگی
این روزای آخری واقعا خسته شدم، خیلییی🤕
آدمی نیستم که هی غُر بزنم قبول دارم بارداری سخته، هیچوقت هم اهل غر زدن نبودم، اما واقعا این روزا دلم میخواد همش غُر بزنم🤧
دلم نمیخواد آشپزی کنم، دلم‌ نمیخواد ظرف بشورم، دلم نمیخواد هی ساک وسایلمو چک کنم، دلم نمیخواد هی لگد زدناشو‌ چک کنم که کم و زیاد نشده باشه، دلم نمیخواد شبا به زور پهلو به پهلو بشم، دلم‌ نمیخواد هی خونه رو تمیز و مرتب کنم به خیال اینکه امروز فردا قراره برم‌ بیمارستان و باز چند روز بگذره و نه خبری از درد باشه نه هیچی، دلم میخواد فقط دراز بکشم، خوابمم‌ نمیادا، فقط میخوام دراز بکشم🥺
از یک طرف دیگه هم مطمئنم که مثل زایمانم سر نرگس قطعا دردام تو خونه‌ شروع نمیشه با اینکه دهانه رحمم بازه🫤 حالا البته الان‌ نمیدونم باز شده یا نه ولی با این کمر دردی‌ که دارم مطمئنم باز شدم ولی نمیرم معاینه حتی😐
ماماهمراهم میگه بمون هنوز وقت داری معاینه‌ات نمیکنم، منم لج کردم با خودم گفتم باشه پس من تا ۸/۲۸ نمیام بیمارستان🙂 چرا؟! چون مثل بچه‌ها شدم! میگم نرگس تاریخ تولدش رند بود ۴/۴ اینم بزار رند بشه😶‍🌫️
خلاصه که هم خسته ام از بارداری، هم خسته ام از این‌ بلاتکلیفی، هم خسته ام از اوضاعم، هم خسته ام از این اخلاق مسخره‌ام که نمیرم یه چک بشم(چون اگر برم زایشگاه احتمال زیاد مثل سر نرگس بگه بخواب برای زایمان و منم‌ گفتم دیگه فقط ۸/۲۸)
هوووف دلم میخواست غُر بزنم براتون🥺❤️