۷ پاسخ

من دختر اولمو یک سال ونیم بعداز ازدواجم باردار شدم سال ۹۰
بعداز این ی دونه ام سال ۹۴باردار شدم که باید استراحت کامل میکردم تا بچه ام بمونه و مراقبت نکردم بچه ام افتاد اما الان تو سن ۳۶سلگی مثل سگ پشیمونم که چرا این کارو کردم. بعداز اون خیلی اذیت شدم خیلی زیاد همش میگم اگه عقل الانمه داشتم وقتی شده بودم با تمام جونو دلم نگرش میداشتم الان خدارو شکر میکنم که خدا تو اون سن بهم ی دختر داده بود چون الان همه چیز منه
خالا الان به شما میگم تو مار خدا دست نبر
به حکمت و مصلحت خداوند ایمان داشته باش
چون خداوند بهترینها رو برات رقم زده شک نکن
و راضی باش به رضای خدا
شک نکن وقتی به دنیا بیاد میشه ی همه ی جونت
مبارکت باشه عزیزم

خوشبحالت ،همیشه درحسرت این بودم ک بگم نخاستم خودش شد ،بخدا اگر تنبلی نداشتم و براحتی بچم میشد تا الان 3-4تا اورده بودم ،خوشحال باش و خداتو شکر کن ک بهترین نعمتشو بهت داده و مث ماهایی ک نصف عمرمون تو مطبا گذشت نیسی

ناخواسته نگو بگو خدا خواسته
خدا بهت هدیه داده.خیلی سخته خودت بخوای ولی خدا نخواد.

منم دوست نداشتم رفتم دکتر گفت دیر شده قلب داره اعصاب ندارم ناراحتم ولی گفتم حتمن حکمتیه

من اسمشو ناخواسته نذاشتم و از اومدنش خیلی هم خوشحال شدم

چرا؟!بچه چندمته؟

من
دیگه‌پذیرفتم لابد حقشه بیاد

سوال های مرتبط

مامان 🩵nini مامان 🩵nini هفته نوزدهم بارداری
مامان فندق مامان فندق هفته سی‌وهشتم بارداری