چقد بعضی روزا ادم دلش میگیره تا حدی ک فقط دلش مرگ میخاد من جز اینجا هیچ مکان و هیچکسی رو ندارم باهاش یک دقیقه درددل کنم هروقتی میام اینجا شماها دلداریم میدین دیشب این کلیپو دیدم کلی دلم گرف حرف دلمو زد بدجور چندماهه تصمیم گرفتم خودمو بزنم ب اون راه با سیلی صورتمو سرخ نگه دارم فقط بخاطر پسرم ولی گاهی بدجور کم میارم با ی مرد دهن بینو خودشیفتهو شکاکو مغرور ی دقیقه هم سخته چ برسه ی عمر مادرا خودتون میدونین بچه ای ک بدغذا باشه چقد ی مادر روانش بهم میریزه اما بچه من اگ از راهش وارد شم میتونم کاری کنم بهش غذا بدم از اول بدغذا بود ۴ماه وزن نمیگرف یک ماهه تمام تمام وقتمو گذاشتم رو غذا خوردنش خداروشکر وزن گرف دیشب رفته بودیم پارک من هرجا برم واسه پسرم خوراکی میبرم دیشب شام رفتیم بیرون نتونستم بهش شام بدم یجا بند نمیشد گفتم عیب نداره عوض موز اوردم با شیر پاستوریزه رفتیم پارک پسرم مشغول تاب و سرسره شد منو شروع کردم ب غذا دادنش با بازی خیلی خوب غذا میخوره یدفعه شوهرم موز از دستم گرف پرت کرد تو سطل اشغال هرچی از دهنش دراومد بهم گف ک چرا با بازی ب بچه غذا میدی کاری کردی تو سفره نمیشینه بچه های مردم قشنگ غذا میخورن خلاصه کلی حرف بارم کرد من کاری کردم بچم تو یکماه کلی وزن بکیره اگ بهش غذا ندم ریز میمونه جثش کوچیک میشه از صبح تاالان شاید ی قاشق فقط برنج و با ی لیوان شیر بهش دادم حوصله هیچیو دیگه ندارم دوماه نرفتم ارایشکاه ی هفتس بهش میگم نمیزاره برم از بس شکاکه دیگه نمیکشم

چقدر بیشعوره
به جای دستت درد نکنه هست مرتیکه قدر نشناس
وقتی خونه نیست هر جور شده بهش غذا بده
وقتی اومد خونه بگو این خودت و اینم بچت من که بلد نیستم تو که بلدی و پدر دلسوزی بهش غذا بده
وقتی نخورد و کلافش کرد میفهمه

همه مردا همینن خواهر
بگیر به یه ورت کار خودت و بکن

عزیزم اگه همسرت خانواده خوبی داره به مادرش بگو تا باهاش صحبت کنه بره مشاوره یا متخصص اعصاب و روان

باهاش صحبت کردی برین مشاور یا بزرگترارو درمیون بزارید قبل بچه داریم شوهر منم نمیزاشت تنها جایی برم از وقتی باردار شدم هرجا بخوام تنهایی میتونم برم اولاش زبون نداشتم هر چی میگفت چشم میاوردم اما حالا هرچی بگه جوابشو میگم چن بار سر پسرم دعوا بزرگی کردیم اما اخرش اومد گف غلط کردم زیاد خودتو درگیرش نکنادم افسرده میشه

تو زندگیه هر کسی یه مشکلی هس
هیچ وقت کم نیار
دیدی اولویت قرار ندی خودتو همه راحت خوردت میکنن؟
بچه منم به خودش باشه به خداوندی خدا یه قاشقم نمیخوره فقط اب میخوره
به حرفش توجه نکن
فردا این غذا رو هم با بازی ندی وزنش میاد پایین اون موقعم یه جور دیگه ناراحتت میکنن با حرفاشون
دایورت کن خواهرم تو کار خودتو بکن

عزیزم وزن بچت ک خیلی خوبه ب خودت اهمیت بده اونم هروقت بخواد میخوره

من ۶ ساله که زر میشنوم توی هر زمینه ای از یه آدم شکاک ،پدر سوخته ،بی شرف و بی درک و شعور و این شرایط رو تصور کن که هر لحظه دعوای لفظی داریم نشده حتا یکبار کاری بکنم بگه خوبه و من وارم دو تا بچه هم بزرگ میکنم از ژن کثیف و بیمارش ،من ویگه رد دادم ،تو خونه مثل ویوونه ها شدم ،دقیق یکسال میشه ارتیشگاه نرفتم و ۶ ساله خریدی واسه خودم نداشتم ،اینطور که پیش بره آینده تین زندگی رو ببشتر از ۲ سال نمیبینم

بهتره با مشاور صحبت کنی و اگه پشتوانه مالی داری حیلی کوتاه نیا.البته جلوی بچه اصلاااا بحث نکنین لطفا

بگو حالا نه ک خودت بچگیت مث آدم می‌نشستی سرسفره غذا میخوردی تا ته ک عین تو بخوره .مامان جونت بهم گفته چجوری پدر اشو درمیوردی تا یه لقمه غذا بزاره دهنت حالا واسه من آدم شدی .

گریه سلاح زنه. وقتی بچه خوابید برو پیش شوهرت گریه کن حرفاتو بزن بغلش کن خرش کن

همه ی بچه ها همینن دیگه
من با بازی غذا ندم به بچه هیچی نمیخوره
گشنه میمونه
دو سه روزه فقط دارم براش پاستا و نیمرو درست میکنم
چون فقط همینا رو میخوره
نمیتونم بذارم بچه گرسنه بمونه که

با همچین شوهری چرا بچه دار شدی

چقدر احمق و 💩💩💩 ببخشید
بچه با بچه فرق دار ربطی دار عوض تشکر عوض دلداری عوض کمک ...
همینطوریش ادم نمیکش یکیم بالا سرت هی زر بزن😐😐

پسرتون چن کیلوعه
قد و وزنش

وا خوب همه بچه ها با بازی عذا میخورن مگه آدم بزرگه پسرمنم با بازی یا گوشی غذا میخوره

منم یا بازی‌ب بچم غذا میدم اونم ب زور میخوره .. مردها این درک رو ندارن عزیزم ک بچه باید غذاشو بخوره
شوهر منم میگه اگه گرسنه باشه خودش میخوره

عزیزم خیلی شرایطت سخته💔
ناراحت شدم برات🥲
با همسرت صحبت کن.مشاوره نمیاد؟
منم اکثرا با بازی به دخترم غذا میدم.تا ۱۷ماهگی اینطورا مینشست سر صندلی غذاش ولی دیگه ننشست میگه بیایم رو زمین بازی کنیم.نمیشه که ولشون کنیم بگیم خب نخور.همه زحمتاش با مادره دیگه

خیلی سخته عزیزم انشالله همه چی درست بشه هیچکس نمیتونه شرایط کسی رودرک کنه چون تو اون موقعیت نیست

دقیقا منم با بازی غذا میدم وگرنه نمیشینه