۱۲ پاسخ

از در دوستی به همسرت بگو من دوس دارم خونه خودمون با عشق برات غذا بپزم واسه بچم جدا بپزم
وقتی حالش خوبه بهش بگو

طبقه بالاشونی!؟یا تو یه خونه این!؟
من طبقه بالاشون بودم ۱سال و۳ماه پیششون ناهار و شام بودیم.خوابیدن خونه خودمون.بعدش خودم گفتم میخوایم جدا شیم.راحت شدم.درسته ناهار و شامم اماده بود ولی همینکه هر روز انتظار داشتن برم خونشون پایین سختم بود.

اگه میخوای‌جدابشی مستقیم بهش نگو چونکه ناراحتی‌بوجود میاد حتی شوهرتت ..کم کم خودتو بکش کنار بگو‌ی روز مریضم لیانا‌حالش خوب نبود درست نخوابیدم خوابم برد فلان بهونه چینی‌کن تا دوهزاریشون بیوفته مادرشوهرت خودش دگه‌بپزه کمتر برو‌خونشون وقتایی خودشون‌پختن تو‌نرو‌بگو‌ممنون من امروز دگه‌پختم لیانا گشنش بود‌زودی نهار درست کردم

واااا چه سخت شاید اصلا ادم یه وقت اصلا حوصله غذا درست کردن نداشته باشه اینجوری محبوری حتما غذا درست کنی که😑😑

بگو حرفتو بذار ناراحت باشن خب توهم نمیتونی آینده اتو فدای شکم اونا بکنی

منکه اصلا نمیتونم خونه امون ۵ دیقه پیاده بری فاصله داریم ولی خیلی خشک رفتار میکنم ن اونا زیاد میان ن من زیاد میرم باورت میشه خونه مادرشوهرم ب همین نزدیکی دوهفته ایی یبار میرم از همون اول رفتارم خشک بوده تا الانم خدارو شکر بحثو دعوایی بینمون پیش نیومده

جداشو دو روز قهرمیکنم بعد تموم میشه

چقدر سخته اینجوری خدا صبرت بده

رزق و روزی دست خداست لینجوری برکتش بیشتر حتی اگه کمه

عزیزم حتما جدا کن باید زودتر فکر میوفتادی
الآنم بگو رک دخترم بزرگ شده میخایم خونه خودمون باشیم و اینا اول کم کم شروع کن تهش ناراحت شد برات مهم نباشه

وا خوب خونتون جداست بهش بگو حتما البته اگر ناراحتی درست نشه ظلم نیست تو که یک‌نفری برا کلی ادم غذا بپزی منو مادرشوهرم‌هم باهم زندگی میکنیم ولی خرج و مخارج و زندگی و خورد و خوراکمون جداست از هم

شما دو وعده برین بعد یه وعده شما بپز

سوال های مرتبط