هميشه نزدیک پریودیم هورمونام بهم میریزه دوباره همه غمام یادم میاد البته تنها غم و بزرگترین غمم دخترمه. فقط خوب بشه به همسناش برسه دیگه چیزی نمیخوام. داره بزرگ میشه وقت مدرسه رفتنشه اما هنوز در حد یه بچه دوساله. هنوز درکش خیلی پایینه. برا دستشویی بزرگ هنوزم مشکل داره یاد نگرفته. شب اداری داره. تازه جملات سه لمه ای رو داره میگه البته ناشکری نمیکنم خدارو هزار مرتبه شکر نسبت به چن ماه پیش خیلی پیشرفت کرده از همه لحاظ. فقط از خدا میخوام به همسناش برسه زود پیشرفت کنه تا بتونه مدرسه عادی بره حالا یک سالم دیرتر رفت مشکلی نیس البته کاردرمان و دکترش میگن میتونه به مدرسه برسه البته با یه سال تاخیر بخدا به اینم راضیم. توروخدا برا بچم و همه بچه هایی که مشکل دارن دعا کنید بخدا مادراشون خیلی عذاب میکشن. یکی از آشناهامون میخواست بره حج عمره. اومد خونمون برا حلالیت. ازش خواهش،کردم حتما برا دخترم دعا کنه قول داد که دعا کنه براش. امیدوارم یادش بمونه دخترم رو. و خدا هم صداشو بشنوه 😢

تصویر
۱۲ پاسخ

عزیزم من تک و توک تایپک هاتو دیدم
پسر دوست من تا پنج سالگی از همین هاش عقب بود تکلمش کارهاش دستشویی
الان دوم دبستان و خیلی بیشتر از همین هاش می‌فهمه
نمیدونم دقیقا مشکلش چی بود چون هیچ وقت به خودم اجازه پرسش ازش ندادم .اما الان شاهد پیشرفت هاش هستم انشالله دختر شما هم همینجور بشه
او دلت بره
خیلی سخته میفهمم
اما امید داشته باش و پیشرفتش تا امید نشو
کلاس ها رو پشت گوش نننداز

به نظر من له قیافه دخترت نمیخوره مسکل داسته باسه
ماشالله سالمه
فقط خیلی خیلی زیاد براش وقت بزار حداقل روزی ۱۰ تا کتاب براش بخون
خیلی تو خونه بهش مسعولبت بده
همیشه ازش تعریف کن

عزیز دلم من خیییلی دعا میکنم که هیچ مادری غم فرزند ن اشتها باشه
خدا بزرگه

عزیزم چه چشای نازی دارین مادردختری ماشالله نگران نباش خدابزرگه فقط غصه نخور

ایشلا ب ارزوی دلت دگی

بیسپیره به دست خودا انشالله خودا به دلی خوت لگل بکات بقوربان

انشالا جشن مدرسه رفتنش عزیزم😍

انشالله باش دبیت بقوربان

عزیزم مطمئن باش خوب میشه پسر من از وقتی میره مهد با اینکه همش غر میزنه و دوست نداره بره ولی فهمیدم چقدر بهتر شده مثلا من ی چیزی یادش بدم صد بار باید تکرار کنم ولی با دو بار تکرار کردن مربی مهدش یاد میگیره بنظرم ثبت نامش کن کلاس مهد و...خیلی بهش کمک میکنه

توکل به خدا عزیزم مهد میره گل دخترت ؟

ایشاا... ک خوب میشه گلم نگران نباش

انشاالله خوب میشه عزیزم

سوال های مرتبط

مامان آسنا و آرتین مامان آسنا و آرتین ۴ سالگی
تا حالا شده به سلامت روانتون شک کنید من امروزشک کردم تصمیم گرفتم که در حتما پیش روانپزشک. من دوتا بچه کوچیک دارم دخترم چهار سال ونیم پسرم دوسالشه. پسرم شیطونه البته مقتضی سنشه از اون زیاد ناراحت نمیشم اما دخترم متاسفانه تاخیر داره درکش خیلی پایینه حتی از پسرم که دوسالشه خیلی پایین‌تره بماند که برا سلامتیش همه کاری کردیم از انواع دکتر گرفته تا کاردرمانی و گفتار درمانی. بازی درمانی. نورو تراپی. خدارو شکر خیلیم پیشرفت کرده بلاخره با اینم کنار اومدم سپردمش دست خدا متاسفانه چون درکش پایینه خیلی خیلیییییی گریه میکنه خیلی سختم آروم میشه ولی این گریه کردنا منو دیونه کردن به مرز جنون میرسم گاهی حس میکنم پتانسیل اینو دارم که اون لحظه یه آدم بکشم در این حد روانی میشم. امروز یه چرت زد از خواب پا شد بی مقدمه شرو به گریه کرد هر چی خواستم آرومش کنم نشد گفت غذا میخورم هر چی خواست براش آوردم. گفتم فقط آروم شه اما نشد. عدسی خیلی دوس داره بخاطر اون اکثرا درست میکنم از دیروز یه مقدار مونده بود گفت اونو میخوام براش گذاشتم اما باز جیغ و گریه که نمیخورم. گفت نیمرو میخورم خواستم براش درست کنم انقد گریه کرد جیغ زد تخم مرغا از دستم افتاد شکست با تابه تو دستم انقد خودمو زدم انقد به سر و کلم زدم که الان همه بدنم درد میکنه بعدش زود رفتم تو اتاق در و بستم گوشام گرفتم تا صدای دخترم رو نشنوم انقد گریه کردم آروم شدم بعدش زنگ زدم مادرشوهرم که طبقه پایینه که ببرتش بلکه یکم آروم شه اونم اومد تا حال و روز منو دید یه لیوان آب سرد داد دستم دخترمم برد خداروشکر تا اون بردش آروم شد. اما من با اینکه آروم شدم اما هنوزم دستام میلرزه تپش،قلب دارم برا حالم نگرانم
مامان دلوین وماهلین مامان دلوین وماهلین ۵ سالگی
سلام مامانا با توجه به مشکل یبوست و بی اختیاری دخترم که سه شنبه بردنش دکتر دکترش گفت بعد از هر خواب و بعد از هر وعده غذایی حتما ببرش دستشویی حالا چه پی پی داشته باشه چه نه هنوز که لرچی دارو میدم همچنان یبوست رو دارا و هی کوچولو کوچولو می کنه گاهی وقت ما بین دوتا وعده غذایی پی پی می کنه گاهی عصر ها خیلی وقتا بعد از غذا نیست یه وقتایی هم میشه واسه بعد از غذا کلا تایم مشخصی نداره خواهرم میگه فقط به اون چیزی که دکتر گفته اکتفا نکن تو دائم ببر دستشویی میگم آخه نمیشه صحبت یه روز دوروزم نیست هم بچه کلافه میشه می ترسم دیگه همکاری نکنه هم خودم هم از اون طرف دلی خیلی اذیت می کنه خرف وقت خواارشو نی برم دستشویی اونم میاد هی باهاش حرف نی زنه اذیتش می کنم مسخره بازی در میاره یه وقتا می اندازتش بیرون درو قفل می کنم که اینم تمرکز داشته باشه رو کارش یعنی یه بساطی دارما با این دوتا بچه 🥴🥴حالا به نظر شما کاری که دکتر گفته بکنم یا چیزی که خواهرم میگه ،؟؟امروز روز ۴ ام وهنوز موفق نشدم تو دستشویی کارشو بکنه وعده ی جایزه هم دادم دکترش هم گفت هر بار کرو یه ستاره بچسبون براش
مامان رها مامان رها ۴ سالگی
مامان هیرمان مامان هیرمان ۵ سالگی
امروز میخاستم خودمو بکشم از دست بچه ها😓آخه چرا چرا من دختر شدم چراااا😭😭😭دوسدارم بشینم ی ساعت گریه کنم برا خودم ولی نمیشه ینی ایقد درگیرم ک نمیتونم ی ساعت بشینم زار بزنمممم😭😓آخه خدا یا چرا من پسر نشدم ک برا خودم بخورم بخابم چراااا😭😭😭بخدا اگ از گناه اون دنیا نمیترسیدم خودمو خیلی وقت پیش خلاص میکردم اونم فقط فقط بخاطر اذیت بچه ها چرا ایقد باید حرص بخوریم چرا😭😓رفتم بهداشت یکی از سوال هایی ک از چند تا مامان اونجا می‌پرسید یکیشون این بود قرص آرامبخش مصرف نمیکنید😭 حتی همه میدونن ک با مادر شدن باید این قرصا مصرف بشه چون از دست بچه و زندگی روانی میشیم چقد ما زنا بدبختیم 😓اگ بخاطر بچه ها نبود میزاشتم میرفتم ی جای دورررر خیلی دور تو شهر غریب ک کسی نه بشناسم نه بشناسنم، 😭خیلی اذیتم میکنن خیلییییی ای خدا کی میشه زودی بزرگ شن ی کم راحت شم اون زن بگیره بره اینم ازدواج کنه بره نبینمشون 😓بخدا امروز چنان زدم تو سر خودم ک مغزم هنوز درد میکنه خاب ک ندارن ظهرا حتی ی ساعت از صبح بیدارن تا ۱۲ شب همش در حال جیغ و داد زدنم 😭😭😭چیکار کنم آخه کجا برممممممم😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭