۱۱ پاسخ

الان همه ما ک بچه هامون نیمه دوم 99هستن همینطورن خب.با نیمه اول1400همکلاسی هستن و این یه مورد خیلی عادیه مگ فقط این واسه بچه شماست ک درگیرش شدی

دختر من متولد ۱ مهر ۹۹ هست مربی مهد و بهداشت اصرار کردن که باید پیش ۲ ثبت نام کنیم شوهرم هم بهشون گفت که اگه سال دیگه اسمشو برا اول ننویسن شما مقصرین

نه کی گفته همه ۱۴۰۰

دیگه براشون کاملا عادی میشه عین دهه ۶۰ ۷۰ ۸۰ خودمون همیشه همینجوری بوده
یه قرن تجربشون بیشتره🤣🤣🤣

عزیزم پسرت سال دیگه میتونه بره کلاس اول؟؟؟ چون الان باید پیش ۱ باشه
پیش ۲ این سن ثبت نام نمیکنن که

خیلیم کار خوب کردی

پیش یک بایدثبت نام میکردی نه دو

نه اتفاقا بچه هایما بزرگترن بهتر از پس هرچی برمیان....اونا جوجه حساب میشن...
بعدشم بره کلاس اول متولدای۹۹بیشترن

آذر 99 میشه پیش یک پسر منم آذر 99 هست

اشتباه نمی کنید پیش ۱ اینا نه ۲ دختر من ۱۷ مهر ۹۹ هستش پیش یک میره

حتی به اینکه در آینده دهش صدش با خانومش و بچه هاش فرق داره ناراحتم میکنه

سوال های مرتبط

مامان دلوین وماهلین مامان دلوین وماهلین ۵ سالگی
شوهرم اومد باهاش مشورت کردم در مورد ماهلین توروخدا نگید پیله کردید به بچه به خدا پیله نکردم دکترا یه جوری حرف می زنند آدمو به شک و ترید می اندازن در صورتی که خودمون کلامون رو قاضی می کنیم می فهمیم امروز با شوهرم حرف زدم گفتم ببین تمرینایی که با ماهلین انجام دادم رد ببین خداییش این بچه الان دیگه مشکل آی کی یو داره ؟؟این تمرینات سخت رو انجام میده اینو میگم چون دکترشم فقط رو همین محور داره کار می کنه و همه چیو ربط میده به آی کی یو چه خجالتی بودنش چه نگفتن مساله ی پی پیش که مشاورش یه حرف خوبی زد بجه ای که مشکلش حاد باشه جیش رو هم نمی تونه بگه چه برسه به پی پی و به من گفت واسه خجالتی بودنشم تو کلاس های تائتر شرکتش بده و بعدشم تو مهد کلاس جدا بزاریش خوب میشه الان خاله ها تمرینات ماهلین رو ببینید خداوکیلی بچه ای که آی کیوش پایین باشه می تونه این هارو حل کنه ؟؟من نهایتا یکی دوتاش رو راهنمایی کرده باشم بقیه رو خودش انجام میده بدون کمک گرفتن از من بدون حضور دلوین چون دیگه نوبتی باهاشون کار می کنم دکترشم همینارو کار می کنه نمیگم از اول خیلی خوب بوده واقعا ضعیف بود ولی با ۶ و ۷ ماه درمان از نظر من اوکی شده و دکترشم از الان به بعد فقط به فکر جیب خودشه چون به محض اینکه گفتم ماهلین خیلی خوب شده ۱۲ تا صفحه رو به خوبی حل کرد میگه نه اصلا این بچه آی کیوش پایینه و جالب تر اینکه ملاحضه بچه رو هم نمی کنه جلو خودش میگه و اعتماد به نفسش رو شدیدا پایین میاره من با شوهرم تصمیم گرفتیم دیگه نبریمش از مهر هم که میره مدرسه بهترم میشه خودمم کلی کتاب از قبل گرفتموباهاش کار می کنم دیگه نمی برمش چون بچم آسیب می بینه به نظرم حالا تمرینایی که باهاش می کنم یکی یکی میزارم شما خودتون قضاوت کنید
مامان رایان مامان رایان ۵ سالگی
امروز خیلی خوش گذشت ولی کمی نگران شدم بازم.امروز ۵تا بچه بود همراهمون که اولین بار باهم بیرون میرفتیم. ۴تاش اوکی بود ولی یکی خیلی دست به زن داشت و فحش زبان اونم چه فحشایی میداد و احتماالا دیگه جایی اونا باشند من نمیرم واقع واسه خاطر اون.اما نگران مدرسه شدم اون نیمه دوم بود و ۹ ماه بزرگتر از پسر من ماشالله خیلیم تپل بود قدشم بلند بود از لحاظ قدی باز زیاد فرق نمیکردند ولی وزنی مطمئنم ۱۰ کیلو بیشتر از پسر من بوود.همه بچه هارو با وجود اینکه من کنارشون بودم خلاصه زد و موقع زدنم اصلا رحم نمیکرد هرچی تو دستش بود باهاش میزد در حد اینکه شاید اگه ما نبودیم بچه هارو میتونست آسیب برسون. حتی بکشه.اگه بچه ام با همچین بچه هایی هم مدرسه ای بشه چی باید کرد.چرا آموزش پرورش گیر نمیده به مدارس که قبل ورود از بچه ها و والدین تست سلامت و روان بگیر و خانواده هارو بر اساس سبک‌تربیتی جدا کنه.والا من ۵ سال کل عمر و جون و وقتمو گذاشتم برای تربیت پسرم با کسی که بچه اشو ول کرده تو کوچه پس کوچه تربیت کوچه بازار داره فرق داره .اصلا بحث دفاع از خودم نیست اینجور بچه ها کلا تربیت نشدند که حتی موقع زدن آگاه باشند که چطوری بزنند حداقل بچه مقابل آسیب خاصی نبینه.مقابله باهاشون مثل مقابله با ی ببخشید که اینو میگم در مورد ی بچه مثل مقابله با ی حیوان وحشی رام نشده اس.ی بچه ۵،۶ ساله که نمیدونه چطوری با ی بچه روانی مقابله کنه اون حرفایی که ما یاد دادیم به بچه رو که حالیش نمیشه اونا برای بچه های تربیت شده جواب نه اینا.والا دلیلی که این همه هزینه کردم برای پیش دبستان و مدرسه رایان فقط برای اینکه با همچین بچه هایی شانسش کمتر باشه روبه رو شه🥲
مامان دلوین وماهلین مامان دلوین وماهلین ۵ سالگی
بچه ها من سفت و سخت موندم چه کنم دلم‌می خواد بدونم جای من بودید چه تصمیمی می گرفتید؟؟؟درمان ماهلین رو ادامه میداد یا ولش می کردید آخه من نیبینم تو خونه همه چیش خوبه به خدا با دلوین فرقی نمی کنه از همه لحاظ مشکل من حالا این پز پی نگفتنشه که اونم گذاشتم با گذر زمان درست بشه بعد ماهلین یه جوریه که به یه غریبه نیرسه خیلی ارتباط نمیگیره و زود قاطی نمیشه دکترش میگه دیگه بعد ۶ ماه که داره میاد باید ارتباطش باهام خوب شده باشه با دوتا فیلم بهش ثابت کردم که ماهلین من فقط خجالتیه و در نهایت اعتماد به نفس پایینه داره اگر نه دوبه دو با هم از دیوار راست بالا نیرن و منو واقعا خسته کردن🙄نمی دونم تشخیصش واسه یه دکتر اینقدر سخته از اون طرف با مشاور مهدشون صحبت کردم میگه خوب قاعدتا بعد این همه مدت باید ارتباط بگیره خانوم دکترم طبق همون میگه این مشکل داره ولی از نژر خودم به خدا پشکل حادی نیست من از اول به خاطر نگفتن پی پیش بردمش که تا گفتم گفت ماله آی کیو و این حرفا قضیه رو ربط داد به چیزای دیگه ک کلا از پحور اصلی درمان خارج شد الان واقعا موندم چه کنم یه دلم میگه ادامه بدم یه دلم‌میگه نه چه پولیه واقعو این سری هم‌که رفتم ویزیت رو کرده ۸۵۰ که با هزار التماس شد ۷۵۰ هفته ای یه بارم باید ببرمش بابام‌که مدام میگه به خدا کلک پوله این بچه هیچیش نیست خیلی هم زیرک و باهوشه ولی دکترش توقعش خیلز بالاس مشاورش مبگه اگه اینجوری نباشه فردا اگه این بچه خوب نشد میای یقه ی دکترو میگیری که تو گفتی خوب میشه ولی نشد الان ازتون راهنمایی می خوام ببینم جتی من بودید چا تصمیمی می گرفتید؟؟
مامان شکوفه های سیب🌸 مامان شکوفه های سیب🌸 ۵ سالگی
پسرم قبل به دنیا اومدن داداشش رابطه ی خیلی امن و درستی با غذا داشت ...طوری بارش اورده بودم ک تا سفره رو مینداختیم می اومد کمک میداد و با علاقه به غذا خوردن مشغول میشد ، عاشق امتحان کردن مزه های مختلف بود ....بدون ترس هر چیزی رو امتحان میکرد و از همه چیز خوشش میومد ..
توی رستوران مثل یه آقا قاشق و چنگال دستش میگرفت و تا آخر غذاشو میخورد بدون دخالت من یا پدرش ...
همه چیز خوب بود تا اینکه .....
من رفتم برای زایمان ...با اینکه همه چیز طبق خواسته خودش و از قبل برنامه ریزی شده بود ولی وقتی من بیمارستان بودم و نوزادم بستری بود پسرم ویروس گوارشی گرفت و مامانم و داداشم و پدرش ازش مراقبت میکردن و دکتر میبردن ....حدود ۱۰ روز پسرم مریض بود و از اون ببعد همه چیز تعقییر کرد😢😢😢😢😢
از حال روحیش بگیر تا جسمی و میل ب غذا ....
اونقدر بغض دارم که اصلا گریه آرومم نمیکنه
یکساله ک پسرم روز به روز لاغر تر میشه . من نمیخوام چاق و تپل باشه فقط میخوام مثل گذشته با عشق و میل غذا بخوره شاد باشه ....
این یکسال نمیدونم چطور گذشت ....😢
من افسرده بودم و عصبی و خسته و بیخواب ....بدون کمکی
حالا موندم باید چیکار کنم
پسرمو چندین بار دکتر بردم ، بدون اینکه روش و راهکار درستی بدن با یه کیسه پر از مولتی و اشتها اور و زینک برمیگردم خونه و باز همون آش و همون کاسه ...
پسرم روزی یک وعده بیشتر نمیخوره و اون وعده ک میخوره هم حجمش به اندازه غذای بچه ۷ ماهه😢 ی پیاله کوچیک مربا خوری !

مامانم هر روز زنگ میزنه میگه تروخدا ی کاری کن یا بفرستش پیش من فایده نداره . خواهش میکنم اگه راهکار درستی دارید که نتیجه داده باشه دریغ نکنید .