۷ پاسخ

عزیزم منعش کن از بازی و اصلا نبرش پارک و نذار با کسی بازی کنه بگو چون این کارو تکرار کردی حق نداری با کسی بازی کنی بزار ب اشتباهش پی ببره دختر من یه فوش بد یاد گرفته بود از پارک الان یه مدته منع کردم دیگ تکرار نمیکنه اصلا

فعلا منعش کن یه مدت از بازی و دیدن دوستاش. بگو چون اینکار کردی، اونا دیگه نمیان، هروقت متوجه اشتباهت شدی و بحرفم گوش دادی، اونوقت بهت اجازه میدم با بچه ها بازی کنی، محکم باش و جدی باهاش حرف بزن تا باور کنه

از کوچیکتر بود بهش نگفتی درمورد جای خصوصی ..بنظرم یه مشاوره روانشناس کودک ببرش و یاد بگیر چیکار کنی یا دوره تربیت جنسی از یه روانشناس خوبو مورد تایید بگیر حق داری مساله کوچیکی نیس حتی میتونه ازش سواستفاده بشه

پسر منم همینه هرچقد قصه میگم توضیح میدم تهدید میکنم فایده ای نداره ک نداره

سلام کجا این حرکتو دیده اول باید باهاش حرف بزنی ببینی چرا این حرکتو میکنه و براش چه معنی داره یا منظورش از این کار چیه ؟
بعد باهاش حرف بزن که این قیمت خصوصی ما هست ما به هیچکسی نشون نمیدیم پس اینکار بدیه
اگه دیدی این حرفا تاثیری نداشت بگو اگه تو اینو قبول نکنی و این کارو تکرار کنی اونوقت بچه ها باهات بازی نمیکنن چون بچه ها از کارای بد خوششون نمیاد

از بپرس دلیل کارشو

نزار تنها بشن
اجازه نده خونه کسی بره
یا اگر کسی اومد تنها برن اتاق

سوال های مرتبط

مامان جوجه👶 مامان جوجه👶 ۵ سالگی
خیلی اعصابم خرابه یه بچهه پنج سالشه تو پارک پسرم باهاش دوست شد بعدش متوجه شدم بچه مشکل حسی و ارتباط گیری داره، با پسرم جور شد طوریکه هر بار پسرم میرفت تو پارک میفتاد دنبال پسرم با هم دنبال بازی کنن پسرمم دوستش داشت.
حالا پریروز بچم داشت بستنی میخورد از دستش یهو گرفت کلی گریه کرد بعد دوباره واسش گرفتم افتاد دنبالش بستنی دومو بگیره بچمو هول پسرمم باهاش قهر کرد بعد بچهه هی میومد پسرمو هول میداد من نمیزاشتم پسرم هولش بده چون میدونستم متوجه نمیشه تا دیشب باز اومد چند بار حین بازی هولش داد ب این منظور ک بیا بازی کنیم پسرمم دو بار بدجور هولش داد و عصبی شده بود خیلی بد خورد زمین بار دومم افتاد تو شمشادا ک تیغ داشت ولی چون مشکل حسی داره دردو متوجه نشد، خیلی اعصابم داغونه یاد دو تا صحنه میفتم هر دو بارم دعواش کردم ولی خیلی عصبی شده بود طوریکه اومد خونه گفت مامان من از دوستم متنفرم همض منو میزنه بستنیمو میگیره، اگر از رو درک اذیت میکرد به مامانش تذکر میدادم
خیلی حالم بد میشه یاد صحنه ای ک انداختش تو شمشادا میفتم😭 اونم ده بار هول داد ولی یه هول اروم میداد میخندید ک بیا بازی کنیم