۹ پاسخ

پیش یه روانشناس کودک ببرش یه جا یه چی شده چون قبلا اینجور نبوده هم خودت اروم میشی هم راهکار میده چجوری با بچت رفتار کنی این موقع ها

شربت اتنتالین دکتر داد ب دختر من خیلی بهتر شد
دقیقا دخترمنم اینجوری بود
ببر دکتر اعصاب ببین چی میگه

بچه من تو یکسال و نیم اینجوری بود تا قهر میکرد سرش رو میزد به دیوار تا اینکه یک مشاور بهم گفت وقتی این کار می‌کنه اصلا محلش نزار بیخیال باش ولی در مواقع عادی زیاد قربون وصدقه اش برو بعد هم داخل جمع کودکان بیشتر ببر ببرش کلاس مادر کودک یا پارک هرجا هم سالهای خودش باشند بهتره تا بزرگترها باشن

گوشی نده بهش جلوشم یه مدت گوشی دستت نگیر کم کم میفهمه هرچقدر گریه کنه خبری از گوشی نیست بیخیال میشه این مرز محکم من و همسرم بود که از اول سفت و سخت پاش وایسادیم و الان عادت کرده هرچقدرم گوشی دستم ببینه نمیخواد

تا زمانی که گوشی دستش بدی همینه بدتر از اینم میشه اراده کن هیچ گوشی نده دستش خودت وقت بزار باهاش بازی کن این حجم از پرخاشگری همه اثر گوشیه و بس

گوشی تلویزیون زیاد میبینه؟

دیوونه جد و آباد شونه....چرا اجازه میدی به بچت توهین کنن...ببرش خانه بازی..پارک..شاید حوصلش سر میره یا از چیزی اذیت میشه...ببرش پیش. سید براش دعا بگیر...به احتمال زیاد چشم و نظر خورده

سر به سرش نمیزاری عزیزم؟

حرف هم میتونه بزنه

سوال های مرتبط

مامان آراد 🫀🧒 مامان آراد 🫀🧒 ۳ سالگی
خانومایی ک شیره به شیره دارین. در چ حالین؟؟ من دارم دق میکنم واقعا از دستشون. مدااااام گریه جیغ دااااد میکنن. همو میزنن گاز میگیرن. پسرم خیلی محکم مشت میزنه به دخترم
پسرم ۳سالش تموم شده و دخترم ۲سالش تموم شده.
دارم روانی میشم
عصرا دستشونو میگیرم میبرمشون پارک از ۵ تا ۸ پارکن میگم انرزیشون تخلیه شه . با تمام سختی هاش ک مدام تو پارک پا به پاشون میدوام و چشمم بهشونه و با زانو درد و پا درد برمیگردم خونه ، یا تو خیابون شلوغ حواسم به دوتاشون هست دستشونو میگیرم ، دخترم میگه جیش دربه در دنبال یه کوچه خلوت میگردم کسی نباشه سرپا بگیرمش. ولی میگم اشکال نداره. بزار سختیشو من بکشم به اینا خوش بگذره یگم اروم شن.
ولی باز میاییم خونه روز از نو ، روزی از نو.
بخدا همش همو میزنن روانی شدم دیگه. خونم ک وسایل از دست شیطنت هاشون ترکیده به جهنم.
ولی به هم کرم میریزن بخدا روانی میشم. کتک هم اصلا نمیزنمشون. ولی ده بار اروم میگم ساکت بسه. دفعه ۱۱ دیگه یه دادی میزنم بخدا تمام بدنم از عصبانیت میلرزه صدام کل محلو میگیره. شوهرم هیجوقت نیست همش شیفته . در هفته ۳شب خونست اونم ۷ عصر میاد.
الان دیگه پرتشون کردم تو اتاق های جدا. گفتم حق ندارید بیایید بیرون وقتی بلد نیستید باعم بازی کنید. در باز بود و چراغ رو روشن کردم.
انقدر گریه کردن داشتن بالا میاوردن
من چ غلطی کنم تپش قلب گرفتم😭😭😭