انقد دلم براش خودم میسوزه که دارم اینهمه بد اخلاقی بچه رو تحمل میکنم که فکر میکنم از یه جایی میزنه بیرون اینهمه تحمل کردن
تو خواب جیغ و داد و قلت میزد و چنگ میزد بهم همش میگه بابا
میگه دستشویی نرو جایی نرو وگرنه خودزنی میکنه سر میزنه به در و دیوار
الان گفته موز بده خودش گفت پوستش بگیر گرفتم دنیا رو به هم ریخت
هر کی نمیدونه فکر میکنه من دارم هروز میزنمش. در حالیکه واکنشم مات و مبهوت دارم نگاش میکنم که این چرا اینجوری میکنه با گفتگو نوازش ترک محل و ....انگار فایده نداره
همشم میگه موز بده
یا هلو آخه فردا روزی هلو نبود مثل همین الان که دیگه نیست چه غلطی بکنم
میگه هر ساعت یه موز بده هی میره میاد میگه موز ندم بگم نداریم تا دو ساعت زار میزنه دیگه اصلا نمیدونم چه غلطی باید بکنم

عزیزم بنظرم حرفتو محکم بهش بزن مثلا بگو نداریم.نه.اینکارو نکن. یا مثلا بگو همینو داریم نمیخوای بخوری دیگه نیست.اگه فقط واکنشت این باشه که نگاش کنی یا هیچی نگی یا بگی عزیزم جونم نکن مامان همین روش و ادامه میده منم پسرم خیلی لجبازه مخصوصا واسه ی غذا خوردن ولی پا ب پاش نمیام میگم همین و باید بخوری یا وقتی حرفی میزنم پای حرفم میمونم

دوسالگی همین عزیزم دیوانه خونه ای هممون توش گیر افتادیم فقط صبوری می خوای الان چند شبه بچه من با گریه شدید نصف شب بیدار میشه نیم ساعت طول میشه تا آروم بشه معلوم نیست چشه صبح از خواب پاشده بستنی هرچی میگم بعد صبحونه خودشو به زمین می زنه گریه تا بدم

عزیزم درکت میکنم دختر منم همینه میگن ۲ سالگی اوج لج بازی بچه هاس چون داره استقلالشون شکل میگیره دختر منم میگه دستشویی نرو پوشکمو عوض نکن دو ساعت گریه میکنه چرا پوشکمو عوض کردی خدا بهمون توان بده خیلی سن سختیه😓

دقیقااااا همینطور خیلی سخته