۳۶ پاسخ

گلم ب منم میگ آنقدر نیاز نیس بری سونو و نرو من میگم باشه ولی کار خودم رو میکنم به خیال خودشون دوره قدیمه ده تا میزاییدن ۳ تا میمرد الان همه چی فرق کرده و هزارتا مریضی و مشکل اومده تو کار خودت رو کن بگو باشه ولی با همسرت یا خانواده خودت برو سونو بده و ببر پیش دکتر

خدا لعنت کنه خودش و مامانش
زنگ بزن ب خانوادت بیان ببرنتت از دست وحشیا راحت باشی دختر
تحمل نکن یکم تو رو شون وایسی خانوادت بیان پشتت لال میشن

باخانواده شوهرت زندگی میکنی؟؟؟

چی بگم اونا خودشونم دردسر دارن توکل بخدا خود خدا جزاشو بده

تورو خدا تورو خدا برام دعا کنید بچه ام صحیح و سالم باشه دعا کنید دختر نباشه ک مث خودم بدبخت بشه

ب بهداشت گفتم گفت کاری از دست ما بر نمیاد یه آدمی ک زندانی باشه و نتونه بره چجوری برم بهداشت هم خودش میبره تنهای نمیزاره جای برم

خواهش میکنم سونوگرافی و آزمایشاهاتو انجام بده 😭🙏 از بیمارستانای دولتی نوبت بگیر با هزینه کمتر انجام میدن . حداقل حتما حتما برو مرکز بهداشت اونا پیگیرن هی بهت زنگ میزنن مجبوری بری . ولییییی حتمااا بروووو .

خودم میخوام برم اما شرایطش ندارم ک برم من برم یکم دعا بخونم سبک بشم ببخشید ابجی ناراحتتون کردم شرمنده تورو خدا

سعی کن بری سونوهاتو

کردم میگه ن هرچی مامانم بگه همون باید بشه

چشم زیاد گفتی اینجور شده اگه خدایی نکرده بچه طوریش باشه مادرشوهرت نگهش میداره ایا؟خیر دردسرش واسه توعه به خودت رحمت بیاد میبینی که اونا به تو رحم نمیکنن تو با همسرت صحبت کن گلم

بچه دوست داره گفتم بیارم شاید زندگیم بهتر بشه باقدم این بچه خودش خوب بشه ولی انگار. دلش از سنگ

زندانیت میکنه؟!
چرا ب خونوادت نمیگی اخه
قلبم هزار زد از حرفت 😞

چندبار چشم نگو کار خودتو بکن پررو شدن خیلی حرفشون گوش دادی
سونو بردن وظیفشه چه ربطی ب مامانش داره

اره الن من مث بلانسبت شما سگ. زد و خودش راحت خوابیده بخدا ازبس گریه کردم بچه ام خودش مث سنگ سفت کرده زسر شکمم

معذرت میخوام ولی اصلا چی شد که ازین بچه اوردی؟!؟

مث زندانی تو خونه هستم اجازه ندارم تنهایی جای برم

خدا هیچ وقت منو نمیبینه نمیدونم چرا

مامانم خونش شیراز خودم نزدیک مشهد

ای بابا چقد سخت
دور از جونت

یواشکی با مامانت برو

ن فقط اولین سونو رفتم گفت جنین قلب داره و 6 هفته و 3 روز

بگردم الهی

خدا نکنه جونم ❤️ ما همه همین هستیم 🥺😔 خودمم بخدا همش استرس همش میگم چشم چشم رو بخاطر ی میگم‌بچم چیزیش نشه تو بحث دعوا

ب اون چ ارتباطی داره سونو رفتن تو😑من هماتوم داشتم هفته ۱بار میرفتم ب کسی نمیگفتم نگو بهشو الکی بگو باشه ولی برو

این حرفو نزن عزیزم منم همینطوریم

شوهرم میگه هرچی مامانم گفت

چرا نری سونو ؟
مادرشوهرت میگه ؟؟؟

اوا یعنی چی، چرا؟
پس اون طفلک معصوم چی؟

رو دادی از اول عزیزم

هممون حال روحیمون خوب نیست ای کاش اطرافیان درک کنن این موضوع رو

عزیزم چرا قبول کردی که نری سونو😐
خدا نکنه چه حرفیه میزنی

خدا نکنه عزیزم ،چرا خب مشکلشون چیه واقعا؟ سونو آنومالی و نرفتی ؟

وا به مامانش چه ربطی داره

چرا میگی چشم مگه شوهرت نمیبره

خدا نکنه عزیزم

سوال های مرتبط

مامان ۳فرشته ناز مامان ۳فرشته ناز هفته هجدهم بارداری
سلام آبجیا اونایی که از زندگی من خبر دارن میخوام یه درد و دلی باهاشون بکنم
خسته شدم خیلی خسته ام از روز اون سونوگرافی ۱۴ هفته ای لعنتی ک گفت سومین بچه مون هم دختره شوهرم زندگی رو برامون تیره و تار کرده ،قشنگ با حرکاتش داره نشون میده که دیگه منو نمیخواد ،به خدا همش کارم شده گریه و زاری،اینکه حس کنی کسی که ۱۲ سال عمرتون پاش ریختی دیگه حسی بهت نداره بد جور آدمو دیوونه میکنه،حتی نمیتونیم دوکلام با هم حرف بزنیم فورا دعوا درست میکنه و گریم و در میاره ،فک نمیکردم یه روز همچین اخلاقایی ازش ببینم ،فک نمیکردم یه روز اینطور زندگیم به بن بست برسه ،هر ۵،۶ روز یه بار میار مثلا منت کشی کمرشو که خالی کرد باز دیگه از فرداش میشه همون آدم سابق
دیگه زندگیم بوی امید نمیده ،بوی نشاط نمیده،دلم به دخترام میسوزه که چرا باید اینطور تو این زندگی بسوزن ،فک نمیکردم اینطور رنگ عوض کنه کسی که از اول ادعا می‌کرد اصلا جنسیت براش فرقی نداره
دلم میخواد بمیرم
فقط منتظر معجزه ام ،توروخدا برام دعا کنید😭😭😭
مامان معجزه مامان معجزه هفته بیست‌وپنجم بارداری
خانما من با خواهر شوهرم و جاریم وسطی خیلی دوستیم با جاریم ک قبل عروسی دوست بودیم .من ک باردار شدم ب این دوتا گفتم ک دوقلو باردارم ولی گفتم ب کسی نگن اونا هم استقبال کردن گفتن اره براچی بگی نمیخواد بگی .سرکلاژ کردم استراحت مطلق شدم مجبور شدم ب مادر شوهرمم گفتم .
در صورتی ک هیچ کدوم از فامیل های من اصلا خبر نداره حتی باردارم
من ب مادر شوهرم گفتم ک نمیخوام کسی بدونه دو قلو باردارم الکی خودمو بندازم رو چشم و اینکه من خودم از وضعیتم هنوز مطمئن نیستم
.گفت خب شکمت پیداس نمیشه اگه کسی پرسید دروغ بگم
من فقط میگم ک اره بارداره .
حالا من بعد انومالی بهش گفتم جنسیت دختر و پسرن
.یک ساعت بعد دیدم کل فامیل بهم زنگ ک تبریک بگن.
من خیلی ناراحت شدم ک رفته ب همه کفته
و این ک ب همه گفته پسره
چرا نگفته دختره؟؟؟؟؟
اصلا من شاید میخواستم جشن تعیین جنسیت بگیرم
ب شوهرم گفته بودم الان میگه همه میدونن دیگه چ جشنی بگیریم
.
خلاصه دیشب اومده خونمون باهام بحث میکنه
خیالش راحت شده ب همه کفته باردارم اونم پسر
الان داره باهام بحث میکنه دعوا میکنه چرا نمیزاری بگیم دوقلو بارداری
گفتم دلم نمیخواد من هنوز جرات ندارم برا خودم لباس بارداری بخرم از بس ک همش چالش و استرس دارم
حالا میگه اگه نمیخواستی کسی بدونه دو قلو بارداری چرا پس به صبا(جاریم)گفتی ولی ب جاری بزرگت نگفتی چون جاری بزرگه بچه خواهرشه