سوپ و مایعات فراوان
فقط همسرم بنده خدا
مامانم فقط
هیچی عزیزم اصلا مریض میشم دکتر هم نمیرم
تازه شاغل هم هستم
فقط تحمل میکنم تا بهتر بشم
اصلا حتی دراز هم نمیکشم وقت نمیکنم
خودم مجبورم ب بچه خودمم برسم😢
هیچکس خودم و همسرم
شوهر بیچارم
کسی تو شهر غریب نیست یه لیوان اب دستم بده الان سه هقتس مریضیم
هیچکس جز خدا
عزیزم خدا بد نده. کاش همشهری بودیم میومدم کمکت
بنام خدا هیچکس
ی بار تب داشتم بدنم دافکغ بود دخترم چسبیده بود شیر میخورد دستاش فرد بود میزد به بدنم لرزم میگرفت
مامانم بچه رو ميگيره شبام شوهرم كنار بچه ميخابه من ميرم اتاق جدا تا اونا سرما نخورن مادرشوهرمم سوپ مياره
هیشکی خودمون
هیچکی. دیگه قوی شدم که باید حواسم به بچم باشه 🙃 هیچوقت یادم نمیره یک شب تب و لرز داشتم سه تا پتو روم بود مامانم بچه را نگرفت. مادرشوهرمم نگرفت شوهرم زیر بار نرفت رفت تو اتاق خوابید تا صبح بچه را نگه داشتم. داشتم میمردم از سرما ولی بلند میشدم به بچه شیر میدادم
چند بار روغن زیتون ماساژ بده زیر گلوشو تا سرفه اش قطع بشه
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.