این همه گفتم بذارین 10 یا 15 روز بگذره بعد مهمونا بیان نشد ک نشد.. از همین روز اول اومدن آوار شدن 😑مخصوصا سر و صدا های بچه هاشون.. خودشونم که بیخیال انگار نه انگار

مرد مخصوصا نباید بیاد وقتی زنی که زایمان کرده اون بخیع داره راحت نیست بعدم میخواد دراز بکشع به بچه شیر بده بلند میشید بیای چکار صبر کنید یه هفته بگذره مادر حالش بهتر بشه

برو تو اتاق با بچت در ببند دراز بکش

من همش استرس همینو دارم مال من فک کنم شبم بخوابن اصلا شبا ب اونموقع فکر میکنم گریم میگیره

من مادرمومادرشوهرم پیشم بودن خاهرم شوهرش سفربود بادوتابچه کوچیک صبح میومدشب میرفت بچع هاشیطون خالم میومد بادوتابچه هرروزم ساعت ۹پامیشدم سیرمیدادم تا۱۱ ۱۱میرفتم حموم تادرام خشک شه ناهاربخورم میشد ۲ تا۴میخابیدم ۴مهمون میومدتا۹ ۹پدرامیومدن تا۱۱ بعدمیخابیدیم دوباره فرداهمین داستان...هرروز مهمون بود دوست داشتم فقط این ۱۰روزتموم شع بچمم سینمونمیگرفت هرکی یچی میگفت سردرد داشتم بخاطر اپیدورال واقعادهنم سرویس بود

من بودم صدرصد دعوام میشد😂😂

باید قبل بچه دارشدن ارتباط کم میکردی😂که الان توقهرباشن نیان.من یکی مغزم نمیکشه دوس دارم تنهاباشم

یعنی فامیل نزدیکن؟؟اخه دیدن بچه که وعده شام وناهار نمیرن اونم تاززه زایمان کرده🫠

من نذاشتم بیان
نشستن پشت سرم حرف زدن 😐😐😐
کلا درستش اینه قطع ارتباط کنی راحت بشی

مهمون ها روز دوم که از بیمارستان ترخیص شدم اومدن یا خدا مردم و زنده شدم حالم بد بود اصلا نفهمیدم

چرا انقد بعضیا بی درک و مردم آزارن
زنی که تازه زایمان کرده درد داره
مسئولیت جدیدی داره
استرس داره
خودش به اندازه کافی اذیت هس
دیگه اومدن عزیزم
علنا در اتاق ببند که بفهمن پاشن برن
منم گفتم نیان
فقط امیدوارم نیان
وگرنه دعوام‌میشه من خودمو میشناسم

من تا یه هفته پیش ادم خونم میومد

وای خدا برا زائو نشستن مهمون یه ربع هم زیاده چه خبره
یه سریا میان یکی دو ساعت هم میشینن نه میتونی بشینی نه میتونی بخوابی نه میتونی با خیال راحت شیر بدی

وا میزاشتن از زایشگاه بیای بعد😐
خونه خودتی یا بابات؟

وای منم شنبه زایمان دارم ازهمینش میترسم😰😰خیلی بی درکن تو این وضع