قسمت دوم شرح زایمان
از ماه 5 دوست داشتم ورزش رو شروع کنم به خاطر زایمان خواهرم و مسافرتی که رفتم به تعویق افتاد و اول ماه 6 شروع کردم به رعایت نکات دوره و تمارین
از ابتدای ماه 6 یوگا بارداری تهیه کردم و 3 بار در هفته یوگا و 1 بار مدیتیشن منظم انجام میدم
هر 40 روز یک ختم برای خودم مشخص کرده بودم و برای آرامش ذهنم و ارتباط با خداوند انجام میدادم
برای مصرف مکمل هام برنامه ریخته بودم و مکمل هامو طبق برنامه استفاده میکردم
برای تناسب اندام و سلامتی خودم و فرزندم رژیم بارداری گرفتم و کلا تا اخر بارداری 9 کیلو اضافه کردم
دوره زایمان فیزیولوژیک پکیج هوش جنین و شیردهی خانم آبادی عزیز و کلیپ هاشو هرچند وقت یکبار از ماه 6 توی دفترم مینوشتم که ثبت داشته باشم و به نکاتش عمل میکردم مخصوصا هوش جنین و دوره زایمان فیزیولوژیک با آپدیت های به روز عالی بودند

این روتین ام بود از ماه 6 تا ماه 9 بارداری و هر روز مقید به انجام بودم
از ابتدای ماه 9 بارداری دیگه برنامه ام رو دقیق تر و هدفمند تر کردم
هفته ای 3 بار حیپای بارداری با خود خانم آبادی
هفته ای 2 بار کلاس های زایمان راحت شرکت کردم‌

۲ پاسخ

میشه بگی چه ختم هایی برداشتی؟

عالیه عزیزم😍😍😍

سوال های مرتبط

مامان سیده سمانه مامان سیده سمانه روزهای ابتدایی تولد
شرح زایمان قسمت اول🤩
⭕اسم بیمارستان: بیمارستان مهر
⭕اسم دکتر: خانم دکتر فاطمه مسگرپور
⭕وزن و جنسیت نینی: 2/960 (شکم اول) دختر 👧
⭕هفته بارداری که زایمان کردین: 39 هفته و 1 روز
⭕شهری که زایمان کردین: مشهد
⭕اسم ماماهمراه اگر دارین: خانم بهاریان
⭕چه دوره هایی با خانم ابادی گذروندین: حیپا بارداری ؛ دوپینگ ؛ زایمان راحت

سلام‌به همه مامانای گل و خانم آبادی عزیزم 😍
میخوام تجربه همه ی زایمان هام‌ رو براتون بنویسم تا تاثیر ورزش ها و نکاتی که خانم آبادی بهمون آموزش میدن رو متوجه بشین☺️

کارهایی که انجام دادم:
۱. دو دوره حیپا بارداری از ابتدای ماه 6 بارداری 2 بار در هفته
۲. دو دوره زایمان راحت
۳. از ابتدا 6 ماهگی به صورت منظم ورزش روزانه
۴. از ۳۲ هفته سجده و گربه تیلت لگن
۵. از ۳۴ هفته ماساژ پرینه
۶. از 36 هفته کپسول گل مغربی
۷. از ماه 4 تا آخر بارداری ، هر روز توسل به ائمه و استعانت از خدا خاصه 2 ماه آخر سوره انشقاق، ذاریات ، نادعلی، یستشیر، احتجاب ، یستشیر
۸. آبزن زایمان ، دمنوش تحریک سینه ، نقاط فشاری
۹.ورزش تقویت واژن و سینه و تمارین تنفسی پیش پرانایام هر روز
¹۰ . حرکت هوش جنین تا ماه 8
مامان سیده سمانه مامان سیده سمانه روزهای ابتدایی تولد
قسمت پنجم شرح زایمان
رسیدیم بیمارستان ساعت دقیق 05:15 بود معاینه کردن ازش در مورد افاسمان و وضعیت بچه و سانتم پرسیدم بلافاصله گفت شما ماما هستی که گفتم معلومه نه دوره دیدم
نتیجه معاینه بسیار خوشحالم کرد گفتن استیشن بچه عالی تو لگن آمده ، افاسمان عالی 60٪ ، 5 رو به 6 سانت
بعد لباس پوشیدم رفتم دوباره معاینه کردن 6 سانت شده بودم خیلی خوشحال بودم بیشتر درد ها رو خونه کشیدم و منظم رفتم و نتیجه زحماتت و تلاش هامو دارم میبینم
با ماما همراهم تماس گرفتم ایشون گفتن نمیتونن بیان و شخص دیگری که خانم بهاریان باشند فرستادند بعد هم درخواست اپیدورال کردم که از نظر ماما همراهم کسی که تا 6 سانت رو تو خونه تحمل کرده بقیه شو هم قطعا میتونه ولی من 3 شبانه روز بود نخوابیده بودم و هرروز 1 ساعت فقط خوابیده بودم تمام روز یا کارهای زایمانم زو انجام میدادم یا ورزش ها شب هم خیلی درد داشتم مخصوصا وقتی دراز میکشیدم برای همین تحمل درد بیشتر رو دیگه نداشتم
دیگه اپیدورال تزریق شد ماسک اکسیژن خواستم یک هیتر گرم ماما همراهم اوردن یکم استراحت کردم بعدش با درخواست خودم دیگه شروع کردیم ورزش کردن پوریشن های گربه تیلت لگن چمباتمه 3 درجا 3 فوت چمباتمه و حرکت قیچی با زانو بسته و یکبار با زانو باز بیشترین حرکاتی بود که مدام میرفتم از ساعت 05:15 تا اینجا ساعت 7 بود من رسیده بودم به 8 سانت مامام مدام میگفت همکاری ات عالیه کجا دوره دیدی و مدام تمام پرسنل بخش زایمان بهم میگفتن از کادر درمان هستی با همه شوخی میکردم با اینکه درد داشتم پرستارها مخصوصا خیلی باهام دوست شده بودن
مامان حسین و راستین🩵 مامان حسین و راستین🩵 ۵ ماهگی
تجربه ی زایمان طبیعی من بخش اول🫄🩵
من در اولین بارداریم به انتخاب خودم خواستم طبیعی زایمان کنم
من ذهنیتم همیشه این بود که پزشک ها معمولاً سر زایمان طبیعی حضور ندارند چونکه ماماها از پس این کار برمیان
زمان تولد پسر اولم از بس پروسه ی زایمان طولانی شد و زایمان سختی داشتم دکتر شیفت زایمانم رو انجام داد و خدا رو شکر بچه ام جز اینکه حدود یک ساعت بعلت مشکلات تنفسی که حین زایمان واسش پیش اومد داخل دستگاه موند مشکلی براش پیش نیومد
این دفعه از دخترعمه ام که تحت نظر دکتر بدری بیمارستان حضرت ابوالفضل زایمان کرده بود شنیدم که معمولا خود خانم دکتر زمان زایمان حضور دارند و انقدر راضی بود که منم تصمیم گرفتم تحت نظر ایشون باشم
خانم دکتر از همون اول بخاطر شرایط بارداری پرخطرم گفتند که بچه زودتر از موعد به دنیا میاد اما به لطف خداوند من هفته های بارداری رو به سلامت از سرگذروندم و چون که از اول بارداری استراحت بودم،هفته های آخر بارداری چند جلسه ای کلاس های آمادگی زایمان شرکت کردم
می خواستم این بار با آمادگی بیشتری زایمان کنم
هفته ی ۳۶ بارداری قرار بود آخرین سونو رو بدم
دکتر بابلی بعد از سونو گفتند وزن بچه ات ۳۳۰۰ و اگر وزن گیریش به همین روال ادامه داشته باشه احتمالا نتونی طبیعی زایمان کنی
همون روز پیش دکتر بدری برای معاینه ی لگن رفتم،گفت دهانه ی رحمت باز شده
گفتم آقای دکتر نظرشون چی بوده ولی گفتند چون قدت بلنده و لگنت خوبه جای نگرانی نیست
بهم گفتند که از هفته ی آینده شروع به پیاده روی و اقدامات دیگه کنم که بچه به دنیا بیاد اما من چون هنوز یه هفته مونده بود به رشد کامل بچه گذاشتم واسه بعد هفته ی ۳۷
بخاطر تحریکی که شدم ترشحات همراه خونریزی داشتم که با دو سه روز شیاف گذاشتن برطرف شد...