حالم واقعا بده دیگه خسته ی خسته ام از دست حسنا برای اومدن دسشویی خیلی اذیت میکنه تو خونه جیش میکنه هرچقدر خودمم به زبون خوش میگم بیا دسشویی نمیاد غذا نمیخوره شام نخورده الان شیشه شیر میخواد ازم ناهار هم نخورده هیچی نخورده امروز درست حسابی اونقد خسته ام دلم میخواد اونقد کتکش بزنم بندازمش تو کوچه 😔😔😔خیلی دارم خودمو کنترل میکنم

حق داری خسته باشی عزیزم بلاخره مادرا هم حق دارن خسته باشن کم بیارن
ولی ی لحظه ب این فک کن چرا اینجور رفتار میکنه چندسالشه و چقد ب عنوان ی بچه کوچیک ازش توقع داری
ب این فک کن ک جز تو که مامانشی هیچ پناهی نداره
چندتا نفس عمیق بکش ازش یکم دور شو اروم شدی دوباره برو سمتش اروم باهاش حرف بزن

عزیزم دلم درکت میکنم بخصوص تو بارداری ادم صبرش خیلی کم میشه🥺توکل بر خدا
نرفتی سنو انومالیو

جنسیت نی نی جدید چیشد ؟؟

عزیزم رسیده به سن سه سالگی اوج لجبازی ونق نق وگریهدهای بی دلیل وقشقرق راه انداختن
همه بچها همینن
پسرمن اصلا یه بچه دیگه شده انگار لجباز گریه وجیغ ودادو دسشویی خودش میرفت الان ه زور وگریه باید ببرمش
،خدا بهتون قوت وتوان بده وعقلی بده که بتونیم با بچها رفتارکنیم

عجله نکن تا چندماه طول میکشه تا درست وحسابی یاد بگیره فقط باید صبور باشی

خب چرا شیر بهش نمیدی بالیوان نمیخوره یکدفعه که نمیتونی کم کم ازش بگیر شیشه رو

اوف که دختر منم همینجوری بود
ولی الان بزرگ شده خوب شده
نترس عزیزم فقط تحمل کن و آ رامش خودتو حفظ کن تا دوره بگذره

عزیزم خدا بهت صبر بده تا بتونی تحمل کنی
بالاخره خدا تموم عشق و محبت و توی دل مادرا گذاشته تا بتونن اینارو تحمل کنن
میدونم شرایطت سخته ولی بدون که اونم بچه ست و از عمد کاری نمیکنه بزار به حساب بچگیش

همش داره ریخت وپاش میکنه همه چیو میریزه باز اینارو تحمل میکنم میگم فدای سرش جمع میکنم حالا ولی خودم له و داغونم 🥲🥲