۴ پاسخ

شما باید ی کاغذی چیزی شماره تو مینوشتی میزاشتی که باهات تماس بگیره شایدم طرف گذشت کنه اینطور بدتر برات

اون اطراف از مغازه دارها بپرسی اون فردا میشناسه

حق ناس کردی یه شماره میزاشتی

اگ دوربین هس قطعاشاکی میش دیگ

سوال های مرتبط

مامان علیرضا مامان علیرضا ۵ سالگی
سلام
تا با توجه به سوال قبلم ، همسرم دید ناراحتم و اعصاب ندارم ، گفت بیا سرویس بگیریم براش ، بالاخره روز به روز شکمت بزرگتر میشه و سختت میشه و هوا سرد بشه تو زمستون و یخبندان بشه ، چجوری میخوای ببری و بیاری و امسال هم پیاده ببری و بیاری ، سال دیگه باید با سرویس بره ، پس بیا از الان بگیریم و عادت کنه و منم فوقش تا آخر اسفند می‌تونستم ببرم ، چون زایمان ۲۲ فروردین زده و دیگه زنگ زدیم و گفت ماهی ۸۰۰ تومن ، حالا الان چون چیزی نمونده تا آخر ماه ۲۰۰ تومن بدین ولی از ماه دیگه ۸۰۰ تومن هست و بعد گفت کلاس کدوم معلم هست و گفتیم فلان معلم و گفت از اون کلاس ۲ یا ۳ نفر سوار میکنم و دیگه به مدیر شون هم خبر دادم که سرویس گرفتیم و از این به بعد سرویس میاد دنبالش و همین طور میارش پیش دبستانی ، چون به هیچ کسی جز خودم بچه رو تحویل نمیدن حتی شوهرم و باید خودم به مدیر اطلاع بدم
حالا پسرم هم خوشحاله که با ماشین میره و میاد و دیگه پیاده نمیره ، آخه میگه خسته میشم و حوصله پیاده رفتن ندارم ، چون با ماشین همه جا رفتیم و یا شوهرم بغلش کرده و یا مسافت خیلی کوتاه پیاده رفته ، الان دوست نداره پیاده روی
حالا من عذاب وجدان گرفتم ، با خودم فکر میکنم که وظیفه ی من بوده که ببرم و بیارم و کوتاهی میکنم تو حقش
فرزندپروری فرزندپروری فرزندپروری
مامان علیرضا مامان علیرضا ۵ سالگی
سلام
دیروز غروب یک حموم پر چالشی رفتم که تهش هم سرما خوردم و کلا افتادم و همش دراز کشیدم و استراحت میکنم
یکی اینکه دو هفته حموم نرفته بودم و باید کلی اصلاح میکردم و یکی اینکه آب حموم هی سرد و گرم میشد و با یک مکافاتی خودم رو شستم و یکی اینکه سر دوش حموم آشغال گیر کرده بود و می‌خواست بشکنه و میترسیدم یهو بشکنه و بره تو چشمم و باز به شوهرم گفتم و اومد کلا سردوش رو باز کرد و یک دیگه اینکه شوهرم همش می‌گفت زود باش ، یه ربع شد باز دو دقیقه بعد می‌گفت زود باش بیست دقیقه شد و سریع بالاخره شستم و اومدم بیرون و پنجره ها باز بود و سرد هم بود و بعدش بیرون هم رفتیم و از بس شوهرم عجله کرد ،نشد موهام خشک کنم و سرماخوردم گلوم یکم درد می‌کنه و هر از گاهی سرفه هم دارم و تب هم دارم یکم و از اون سمت هم حالت تهوع چند روزه باز شروع شده و نمیتونم چیزی بخورم
بیشتر نگران بچه ی تو شکمم هستم که بخاطر سرفه اذیت میشه و یا نمیتونم زیاد چیزی بخورم
فرزندپروری فرزندپروری فرزندپروری