۱۳ پاسخ

خب ترسش ب جاست و خیلی خوبه ک نرفته جلو در بازی کنه دلیلش هم گفته از فلانی می‌ترسه حتما ریشه تو ی چیزی داره
در مورد ناراحتیتون از حرف جاریتون خب قطعا اونم خیلی ناراحت شده از حرف همسرتون بدترین چیز برا ی مادری ک ب بچش میرسه اینه بگی چ کوچولو مونده غذا نمیخوره
ممکنه از حرفا منم ناراحت شید ولی هر وقت عزیز دل خاستید ناراحت شید طرف مقابل حتی خود بچه تون هم بذارید جا خودتون اینجور راحتر مسائل رو هضم میکنید
برا ترسش اگ شدیده حتما ببرید مشاور ک علتش رو پیدا کنه

بچه هایی که پدر مادرشون دعوا میکنن و کتک میخورن ترسو میشن به جای زدن بچه رو خودت کار کن

فقط خودت میتونی کمکش کنی فضاامنی براش درست کن
جلو بچه دعوا نکنین صداتو بالا نبر براش
چون مضطرب تر میشه

جواب اون جاری بیشعورتو میدادی بچه طفل معصوم و کتک نمیزدی خدا از جاریت نگذره که موجب شد یه مادر احساس بدی پیدا کنه پسرتم ببر گفتار درمانی تا هر پاچه پاره ای حرف زد بزن تو دهنش اعصابم بهم ریخت 😞

نه خداییش برای ترسش چرا بچه را زدی
دختر منم از تموم جانور ها می‌ترسه همبن الان تو کوچه بودیم به خاطر یه گربه اومدیم داخل ولی تا رفته مهد خیلی بهتر شده مدیر مهد گفت اگه ترسش زیاد باشه فقط با کار درمانی درست میشه
ولی خداییش از این جاری روانی دوری کن یعنی چه به بچه اینجوری گفته

نه اون روش بدتره تو باید جواب جاریتو میدادی وقتی اون نمیفهمه اینجوری میگه ببین چقد زود از بچش دفاع کرد توام سریع جوابشو میدادی شجاعت تو خودتم نیس برا همین بجا جواب جاریتو بدی بچتو زدی اگه لکنت داره ببرش گفتار درمانی مشاوره ببرش تا به ترساش غلبه کنه توام قوی باش هرکی به بچت چیزی گفت جوابشونو بده

منم سر جاری حروم لقمم خیلی بچمو زدم، خدا الهی نگذره ازش ک از حیوون پست تره. دوره قران هم میره، بزنه به کمرش اون قران که با زبون و رفتارش روح و روان منو داغون کرده.

باید جاریتو جر میدادی بعدشم دلیل ترسشو پیدا کن الان باید حمایتش کنی با مشاور صحبت کن پسر منم یدوره خیلی ترسو شده بود جوری که غروب میشد میترسید با مشاور خیلی مشورت کردم خدارو شکر اکی شد

شاید یی رفتاری از مستاجر دیده که می‌ترسه پسر منم از همسایه بغلی می‌ترسه تو کوچه باشه فرار می‌کنه.بچه های باهوش ترس شون بیشتره درک میکنند خطر احتمالی را پیش بینی می کنند .هیچ وقت جلوش نگو تو ترسو هستی بزرگتر بشه بهتر میشه

خوب طرف مقابل هرچقدشماناراحت شدین اونم ناراحت شده براترسشم حس میکنم خودتون از بچگی ازچیزیی ترسونده باشین

گلم باید ببری مشاور و کار درمان .تا ترسش نهادینه نشه.
حرف همسرتون خیلی بد بوده،و بنظرم اونم حق داشته اینجور جواب بده

همه اینا درمان دارن
لکنتش ببر گفتاردرمانی
برا ترسش هم ببر مشاور بهت راهکار میده ترسش بریزع

مادری دیگه بهترینا رو برا بچت میخوای ،اما همین رفتار خودت باعث میشه بیشتر بترسه باهاش همیشه مهربون باش بهش اعتماد به نفس بده گفتار درمان ببرش برا مشکلش البته رفتار همسرت هم اشتباه بوده همین الانش هم بچه های من ریزن وقتی میگن مگه اینا غذا نمیخورن من از غصه دق میکنم

سوال های مرتبط

مامان A.s مامان A.s ۵ سالگی
سلام خانما راهنمایی کنیت من نوزادم شش روزه دنیا اومده پسرم خیلی زیاد دوسش داره شدیدا یعنی جوری که با بوسای مدامش کلافمون میکنه هی میگه بده بغلم و اینا ولی رفتاراش تغییر کرده عصبی شده مثلا زور میزنه دندوناشو فشار میده جیغ میژنه تا حرف میزنه باهامون همه کاراشو به من میگه باید فقط مامانم بیاره برام منم جلو روش به نینی محبت زبانی یا بوس نمیکنم ولی خب بچه خودتون میدونید خیلی مراقبت میخاد هی لباس عوض کن شیر بده عاروق بزنه تا میخابه هم همش میرم دور آرتین ولی شب که میشه یجوری میشع بداخلاق میشه وسیله پرتاب میکنه منو باباشو میزنه گوش نمیده با لج و فشار حرف میزنه من خیلی طاقت میارم ولی گاهی واقعا دعواش میکنم آخه اگه زیاده روی کنم بهش محبت کنم خیلی سواستفاده میکنه آرتینی که قبلا همش کمکم میداد همه کاراشو میکرد الان همش میگه فقط مامانم مامانجون هم هیچی نیاره دیروز تاحالا هم هی میگه نینی رو باید بدی بازی کنم هی بیدارش میکنه امشب دره بالکن باژ میکرد میگفت گرممه اصلا یه کارایی میکنه دست نینی رو میگیره دلش هم نمیاد فشارش بده به خودش فشاااار میاره یکم کمکم کنید خواهش میکنم کامل برام توضیح بدید چیکار کنم واقعا اینکه میگن جلوش اهمیتی به نینی نمیدیم یعنی چی آخه مگه میشه بحرحال بچس باید مدام دورش باشی و بغلت باشه راهنمایی کنید میترسم پسرم این رفتارا روش بمونه