مامانا من خیلییییییییی عصبی و کلافه ام 😭

دیروز تو جشن عقد دختر جاریم . پسر جاریم یک سال از پسرم کوچیک اومد گوشی از دست پسرم بگیره پسرم نداد دراز کشید کارتون نگاه کنه پسرش نشست رو سینه پسرم با مشت کوبید صورت پسرم . من جدا کردم و چیزی نگفتم
اومدیم خونه ب پسرم میگم چرا چیزی ب پسرعموت نگفتی . میگه من دلم نمیاد کسی و بزنم . میگم نزن خب نزار توام بزنه . وای خدا از این همه دل رحمی پسرم گاهی واقعا کلافه میشم

برای این چیزا ذهنتو درگیر نکن عزیزم اینها همه گذراس
پسر منم گاهی مبزنه گاهی میخوره من فقط توضیح میدم بهش تحریک نمیکنم ک کاری ک دوست نداره انجام بده

سلام عزیزم خوبی؟ خودتو اذیت نکنه ی نمونه تو خونه ما هست 🥺 پسر همسایه هر موقع اعصابش نکشه به پسرم دست درازی می‌کنه پسرم نمیزنه میگه ولش کن بزنم دردش میاد . باباش هی میگه اگر زد باید بزنی ، من خودم نظرم اینه نباید بذاری بزنه . بلاخره خطرناکه معلوم نیست چی بشه بعدش . اما پسر من شده پنهان کرده که رادین اینو زده اما نگفته چون ما نگیم بزنش یا نذار . فقط بخاطر این که می ترسه بزنه دردش بیاد و یا این که نتونه باهاش بازی کنه. چندین بار اجازه ندادم بره بازی اما متاسفانه باز پدرش میگه محدودش نکن از پس خودش بر بیاد

باید خدمتتون عرض کنم حالا شاید بگید کارت زشته
اما همچین مواقعی من خودم وارد عمل میشم
حتی اکه بعدش اونا دوتا باهمم دوست بشن ک میشن برام مهم نیس
وقتی پسزم نتونه بزنه یا طرفو خودم میزنم یا هم دعواش میکنم ک بترسه تکرار نکنه