بچها امشب ی اتفاق افتاد ک من تو ماشین نشستم گریه کردم خیلی حالم بد شد من خودم ادم خجالتی بودم از اول این موضوع از بچگی تا الان خیلی اذیتم کرده از وقتی مادرشدم خیلی بهترشدم قبلا با همسرم بیرون میرفتیم به همسرم میگفتم تو قیمت این لباسو بپوش در این حد برعکس همسرم ک خیلی اعتماد بنفس داره میون صدنفر غریبه ام باشه جمعو تو دستش میگیره




امشب تو شهربازی رایان بازی میکرد بعد ی دختر ۸/۹ ساله ام اونجا بود داشت پازل درست میکرد رایانم میدویید دستش خورد ب پازل دختره اونم اومد ب رایان گفت چرا خرابش کرذ چرا بهش زدی
رایان ساکت شد بغض کرد هرکاری کردم نموند بازی کنه میگفت منو از اینحا ببر بیرون برم ی باز دیگه بکنم نتونست چیزی بگه نه ک بگم امشب اینحوری شد ها رایانم خجالتیه میریم جایی ادم غریبه ای اونجا باشه نه حرف میزنه نه تکون میخوره این خیلی منو اذیت میکنه
یا ی نفر اسباب بازی از دستش بگیره نمیتونه پسش بگیره
میترسم همینجوری بمونه تو جمعای خانواده خوبه بازی میکنه حرف میزنه حاضر جواب هست ولی وقتی ی غریبه میبینه ساکت میشه
بخدا خیلی اذیت میشم اینجوری میشم
اون شب رفتیم ی جایی رایان تاا اخرک برگشتیم همش دستش دهنش بود ازجاش تکون نمیخورد هرکیم باهاش حرف میزد جواب نمیداد
من باید چیکار کنم باعاش خودش درست میشه یا باید من کار کنم😔

تصویر
۳۱ پاسخ

هنوز کوچیکه بابا
پسر منم همینه نمیتونه خوب از خودش دفاع کنه چیا نثلا کسی چیزی بگه یا حیغ میزنه یا کتک میزنه حدیدا هم فوحش یاد گرفتخ

واااا چه توقعاتی داری از بچه سه ساله . درسته بعضی سه ساله ها مارو میذارن تو جیبشون ولی توقع زیادیه که بخواد از حقش دفاع کنه . مثلا انتظار داشتی چی بگه ؟؟ بگه ببخشید ؟ بگه خوب کردم ؟ چی باید می‌گفت ؟ اینجور وقتا هم قدشون شو . زبون پسرت شو. که بفهمه باید چکار کنه . بگو چه احساسی داری . به نظرت اون دختر چه حسی داره . بعد هم معذرت خواهی . یه جوری که حالا الان نه ولی به مرور یکی دو سال دیگه یاد بگیره باید چکار کنه .

سعی کن بیشتر با باباش ارتباط داشته باشه تا اخلاق اونو یاد بگیره ..تو روابط بچه هاام خوب نیس بزرگتر دخالت کنه باید خودش یاد بگیره از خودش دفاع کنه

عزیزم به سوالام جواب بده تا بتونم کمکت کنم؟پدرش براش وقت میزاره چقد باهاش بازی میکنه ؟

تو جاهای جمع زیاد ببرش پسرمنن خجالتی بود ی مدته میبرم باشگاه احساس میکنم روابط اجتماعیش بهتر شده

درخواست دادم قبول کن عزیزم

چون اون بچه ازش بزرگتر بوده طبیعیه.

من خودم اصلا خجالتی نیستم ولی تو جمع شنوندم زیاد دوستندارم حرف بزنم بخصوص جمع غریبه مثه مثل ارایشگاه
دخترمم همینطور اصلا با غریبا حال نمیکنه ولی تواینجور مواقع انقد کولی بازی درمیاره ک حقشو بگیره .۳تا پسر خاله شر داره همش درحال جنگیدن بااوناست 🤦‍♀️

بنظرم مهد خیلی کمکش میکنه من خیلی وقته آریل رو میذارم

بچه منم اینجوریه،،و من میگم از حق دفاع کن،،مثلا اسباب بازیتو ب زور میخواستن بگیرن نذار،بعد میگه مامان کتکش بزنم،،میگم ن اصن نمیدونم چی باید بهش بگم که اعتماد بنفسش بیشتر بشه

طبیعیه
دختر منم اینجوریه.مخصوصا که دستشو میبره سمت دهنش و روشو برمیگردونه

دخترمن همینجوری نمی تونه از خودش دفاع کن دختر دایی شه گرفت صورتشو چنگ انداخت اون دوماه ازاین کوچک تر ولی شالاتان همش دختر منو میزنه ولی دخترمن نمیزنه هرچی به دختر دادشم میگم نزن بازم میزنه ننه شم عین ماست حق میده به بچشه

بنظرم هنوز کوچیکه و جا داری.ولی رو خودت کار کن چون دقیقا کارای مارو تقلید میکنن من از گربه میترسم مثلا پسرمم عین من شده چون من یبار جلوش ترسیدم ویگ اونم ترسو شد وگرنه اینجوری نبود،و حالت قابل درک و طبیعیه حق داری

وای دقیقا دختر من ماشالله خوب صحبت میکنه با خودمون ولی وقتی کسیو میبینه اصلاا حرف نمیزنه هرچی میگن جواب نمیده دستشو میکنه تو دهنش
مثلا بچه ی دوستمون ک یک سال ازش کوچیک تره تو خونه همش راجبش باهام حرف میزنه اما دیشب دیدیمش اون دویید سمتش ولی دختر من که این یچه رو خیلیم دوسش داره رفت یه گوشه دستشو کرد تو دهنش خیلی ناراحت میشم این رفتارشو میبینم🥲😭😭😭😭

والا هم من هم همسرم میشه گفت اجتماعی ایم ولی دخترم خجالت میکشه،خب بچه ست دیگخ فعلا

اول اینکه خب هنوز بچه است نمیشه انتظار زیادی ازش داشت. بعد اینکه غیر مستقیم بهش یاد بدی بهتره به نظرم. مثلاً اون کارایی که میگی وقتی خجالت می‌کشم انجام نمی‌دم مثلاً قیمت نمی‌گیرم صحبت نمی‌کنم اینا رو خودت انجام بده که ببینه. اگه چیزی می‌خواد از کسی باهاش صحبت کن که خودش بره بگیره. مثلاً چند روز پیش بازار بودم با دخترم یه خانومی نون بربری تو دستش بود با ما توی بوتیکی بود. دختر من عاشق نون بربریه. به من گفت مامان به خانومه میگی یکم به من نون بده. من گفتم من نمی‌گم مامان جان ر نون می‌خوای دلت نون می‌خواد خودت به خانم بگو میشه لطفاً یه کوچولو نون به من بدی. هی گفت نه تو بگو نه تو بگو. گفتم من نمی‌گم اگر نون می‌خوای خودت باید بگی من که نمی‌خوام نون بخورم شما می‌خوای نون بخوری اگه من بگم خانمه به من نون نمیده. خودش رفت با یه حالتی دستاشو پشتش قایم کرد با یه حالتی که یه ذره خجالت داشت رفت به خانم گفت میشه یکم نون بهم بدین اونم بهش نون داد. پارک دختر من زیاد آدم خجالتی نیست خیلی جاها خودش خواستشو بیان می‌کنه. ولی خوب بچه است دیگه یه جاهایی هم معذب می‌شه. خودت تلاش کن کم کم اوکی شه.

مریم
خوب رایان خیلی کوچیکه
بچه های تو این سن همه همینن
به دلشون بار میاد و بغص میکنن
الکی ناراحت شدی عسلم
رایان ناز منو ببوس

طبیعیه بابا
دختر منم بیرون رفتنی پشت من قایم میشه که ازش دفاع کنم

بذارش مهد تا یکم اجتماعی شه

ولی پسر من برعکس اصلا زور قبول نمیکنه

آخر شب توضیح بده بهش از چت چی پی تی کمک بگیر مشاوره میده

خواهر خداروشکر کن خجالتیه.....حداقل تو مدرسه هرروز شاکی نداره.....من همش درگیرم

میگفتم اگه نزدیکی بیا ببریمشون پارک من بلدم چیکار کنم بچه م خجالتی نیس

کجای تهرانی؟

از خودت شروع کن عزیزم اول رفتید با بچه بیرون تو جمع بلند سلام کن با بچه های غریبه بگو سلام بچه ها خوبید؛؟؟ اسمشونو بپرس بگو چه اسم قشنگی اسم منم رایانه ابنجوری ارتباط برقرار کن درست میشه

پسرم من که میزننش هم نمیتونه بگه نکن فقط گریه می‌کنه فک میکنم دارن باهاش بازی میکنن نمیدونه کتک زدن چیه منم حرصی میشم

درسته ما حساسیم و توجهمون زیاده رو بچه هامون
اما بنظرم اینا خودشون میفهمن چی به چیه
حسشون قویه
نمیدونم متوجه منظورم میشی یا نه
دیدی بعضی جاها خیلی هم پررو و قلدر میشن؟ همون بهتر که دوس داشته اونجارو ترک کنه تا دعوا کنه
پسر منم تو جمع بچه های خواهرشوهرم اصلا دوس نداره باشه و تا اونارو میبینه میگه بریم
چون میدونم اونا اذیتش کردن و لیام بدش میاد ازشون

پسرمنم همین طوره ولی توی جمع خانواده اینجوری نیست

منم دقیقا این مشکلو دارم

به نظرم ببرش مهد حتی هفته ای سه روز خیلی تغییر می‌کنه مهد خیلی بهتره از شهربازی واسه تعامل اجتماعی

میدونم قشنگ چی میگی پسر منم با بعضی ها اینجوریه بزرگترها مخصوصا بچه ها نه با بچه هازود دوست میشه حتی خودش پیش قدم میشه.ولی بزرگترها نه شده ها صداشم بالا ببره جواب طرفو بده.بنظزم فعلا بچه ان ربطی به خجالتی بودنش نداره اکثر بچه ها شاید اینطور باشن

سوال های مرتبط

مامان شادمهر مامان مامان شادمهر مامان ۳ سالگی
سلام عسلا خوبین؟
شاید خیلیاتون نسرین اقوامی مربی فرزند پروری رو نشناسین من خیلی دوره های ویبینارشو شرکت کردم تا جایی ک تونستم پستای اینستاشو نگاه میگنم ولی امشب کلا فرق داشت شاید میخاست ی تلنگر بشه امشب خیلی گریه کردم واسه وقتایی ک الکی سر پسرم واسه ی چیز کوچیک داد زدم یا چند روز پیش مهمون داشتم تو اوج کارا و خستگیم اومد شکلات برداره گفتم دندونت خراب میشه لجبازی کرد و زد ظرف شکست اینقد خسته و عصبی بودم ک دستم بشکنه زدمش ناخوداگاه واسه وقتایی ک از شوهرم عصبی بودم سر بچم خالی کردم تو دوران پریودی بودم هورمونام بهم ریخته بود ی چیزی بهش گفتم شایدم زدمش
چیزی ریخته رو فرش به بچه ی کسی زده عصبی شدم دعواش کردم سرش داد زرم کسی چیزی بهش گفته چون نتونستم به طرف چیزی بگم سر بچم خالی کردم و.........
امشب پست نسرین تلنگر قشنگی بود واسم ی لحظه مکث کن نگای دستای کوچولوش کن اون دستا جز تو پناهی ندارن نزار از تیگه گاه امنش وحشت داشته باشه چیزی بریزه رو فرش چیزی بشکنه دیوار خط خطی کنه هزار کار دیگ کلش تو پنج دقیقه تمیز میشه ولی رفتاری ک تو اون لحظه بکنی اعتماد به نفسشو میگیره
یا داد میزنه تو بدتر سرش داد نزن بچه تو اون لحظه میگ یا ی چیزی خیلی کمه یا ی چیزی زیاده یا توجه نمیکنی چون نمیتونه خوب حرف بزنه ک منظورشو برسونه
مغز بچها تا پنج سالگی مثل ابر جذابه حتی اگ نبینه مینونه حس کنه و جذب کنه تا پنج سالگی شخصیت بچه شکل میگیره کاش جوری رفتاز کنیم ک میخایم ۱۸ سالگیش تربیت و رفتارشو ببینیم
من به خودم قول دادم هنوز دیر نیست میتونم رو خودم کار کنم و ی لحظه مکث کنم شاید جلو خیلی رفتارای بد بگیرم