خیلی خسته شدم از مادری
دوست دارم ی نصف روز تنها باشم
😢
واقعا جون ندارم
با من میخوابه با من بیدار میشه تا گوشی دستمه میخاد. بگیره منم برنمیدارم دیگ
تنهاست طفلی دوست داره من باهاش بازی کنم میگ بیا تو اتاقم بشین برام غذا درست میکنه یا دکتر بازی میکنه
با کلیخواهش بعد ی ساعت میام بیرون اخرم گریه میکنه بیا باز
ی

منم تو همین شرایطم

منم همینم بخدا

دقیقا از سر تنهایی همچین میکنن

بابا باز شما خوبید یدونست من دوتان تازه بزرگه نوپا شیطون کوچیکه هم همینطور یه جای بدنم سالم نمونده

منم خسته از مادر بودن همسر بودن. تو شهر غریب. همش میگم کاش دوتا از خودم داشتم.

منم خسته ام شوهرم 12 و نیم شب میاد خونه هیچکی هم کمک ندارم تو شهر غریب

دقیقااااا منم خستم

پسر منم دقیقا همینطوریه تنهاست همش به من و پدرش پیله میکنه بیاین باهم بازی کنیم. تابستون هوا خوبه بیرون میبرم یا با بچه های عموش یا همسایه بازی میکنه اما الان هوا سرده تو خونه ایم جرأت اینکه ببرمش خانه بازی رو به خاطر ویروس و بیماری‌ها ندارم فقط هفته ای یه روز دو روز میریم خونه مامانم اونجا با بابام و داداشم خیلی جوره بازی میکنه منم ریلکس میکنم😎😎شما هم جای مامانی مادر شوهری یا خواهری برو یه چند ساعت برای خودت باش

منم همینم..‌کاش یکی داشتیم کمکمون میکرد یا فقط با بچه بازی میکرد