۳ پاسخ

بعد دختر دائم از من با با هرکاری تشکر میکنه میگه تو چه قد مامان خوبی هستی به باباش چیزی نمیگه بهش بر می خوره میگه من که آدم نیستم

مثلا شوهر من تو خونه بهش بگم سر گرمش کن همش هواسش به گوشیه یا تو پارک و این کار و انجام میده که بگه یه کاری انجام دادم نه از رو عشق

بنظرمنم فرق میکنه و بچه میفهمه اما مردانمیفهمن😅
مثلا شوهرمن براپسرم شبا پاستیل میخره باذوق میبره میده بهش میگه ببین بابابرات چی خریده بعدتاتمومش کنه باعشق نگاهش میکنه لذت میبره ازخوردنش بعدبغل و بوس و فلان
بعدمن میگم تشکرکن ک بابابرات پاستیل خریده بااینک یچیزضروری نیس
ولی اگ ازروانجام وظیفه باشه میتونه بگه خریدم دیگ هروقت خواست بهش بده

سوال های مرتبط

مامان ارین کوچولو مامان ارین کوچولو ۴ سالگی
سام خانما خواهش میکنم جواب بدین
میخوام بدونم بچه های شما تو سن پسر من هنوز این کارو انجام میدن یا نه پسر من هنوز هر چی دم دستش میاد پرت میکنه سمتمون دیگه تموم بدنمون کبوده بعد مثلا صب چشم باز میکنه میگه تاب تاب سرسره هر چی میگم مثلا صبونه بخوریم الان سرده اصلا نمیفهمه فقط هی تکرار میکنه و گریه میکنه دیگه میریم کمی بازی میکنه میگم بریم خونه صبونه بخوریم مثلا یک ساعت بازی کرده هنوز نرسیدیم خونه میگه سرسره دیگه به بدبختی میارمش خونه به زور تا وقتی یه صبونه یه ناهار هول هولکی درست کنم میمونه خونه بعد پارک تا وقتی میریم دنبال خواهرش یک میاد خونه بازم هی گریه میکنه هی بهونه میگیره بازمیریم پارک ۴ میریم تا ۶ و ۷ دیگهخسته شدم به خدا از زندگی افتادم یا در خونم خاک بازی کنه یا تو پارکم همش گریه میکگه جیغ میزنه بعدم کلمه هر چی بگی تکرار میکنه و میگه جمله هم چند تایی میگه مثلا در حد اب بده بریم بیرون بابا رفته سر کار آجی رفته ندرسه اما خیلی جاها نمیتونه منظورشو برسونه بعدم مثلا میگم اسمت چیه نمیگه آرین با اینکه بلده اسم خودشو بعدم باور کنید صبونه ناهار شامشم دوتا لقمه اونم سر پا حتی نمیشینه یا تو بغل من منم سر پا یا من نشستم این سرپا نه کارتون میبینه یا گوشی از صب تا شب بدو بدو تو خونم که میارمش فقط باید بدوم دنبالش یا با توپ بازی میکنیم
شما تو سن پسر من بچه هاتون اینجوریه یا نه بعد اصلا هم نمیفهمه چی میگم هر چی میگم حرف خودشو میزنه
مامان گلی مامان گلی ۴ سالگی
مامانم همیشه دوستم دارد!
از نشر نردبان

یعنی بی نظیره. هرچی از لطافت و عشق توی کتاب بگم کم گفتم.
عشق بی قید و شرط برای بچه ها غوغا میکنه. یادتون باشه محبت آدمارو آروم میکنه. اماااااا نشون دادن محبت و عشق به این معنی نیست که یه والد سهل گیر باشیم و هرچی دلش خواست براش بگیریم یا هرکاری کرد چیزی نگیم.
محبت کردن و عشق دادن به بچه ها به این معنیه که اون ها کااااملا اینو درک کنن که شمای مادر که منبع امنش هستید، همیشه امنید. این چجوری به دست میاد ؟ اینجوری که متوجه بشه توی هررررر حالتی شما دوستش دارید. وقتی داره جیغ بنفش می‌کشه باعث نمیشه شما از دوست داشتنتون دست بکشید. وقتی داره از عصبانیت چیزی رو پرت میکنه باعث نمیشه شما از دوست داشتنتون کم بشه. وقتی داره آتیش میسوزونه هم همینطور.
ببینید منظورم تایید رفتار نیستا. تایید احساسشه. به قول خانم فولادگر، هر احساسی مجازه ولی هر رفتاری مجاز نیست.
من میدونم عصبانی ای. متوجه شدم الان ناراحتی. مثلا میخوای بغلت کنم؟ میخوای برات آب بیارم؟ و ...
این باعث میشه بچه دیگه احساسشو سرکوب نکنه بخاطر ترس از طرد شدن یا دوست داشتنی نبودن.

ادامه:
مامان ارین کوچولو مامان ارین کوچولو ۴ سالگی
سلام خانمایی که کودکان اوتیسم دارن یه لحظه بیاین من پایین علائم بچمو مینویسم شما نظرتونو بگین
خانما پسر من ۴ سالشه و شعر رو میخونه مثلا یه توپ دارم قلقلی رو میخونه کامل اصلا من یادش ندادم میبردمش قصر بادی اونجا اهنگ میذاشت شنیده بود یا اینکه جوجه جوجه طلایی یا شعرهای انگلیسی حالا واضح نیست اما گوش بدی کامل تا اخر میگه اینا به کنار ارتباط چشمیش خوبه اسمشو صدا میزنی برمیگرده با بچه زیاد ارتباطش خوب نیست نه اینکه زیاد نه اما با تعداد کمی دوسته و خواهرش و همسایه هامون که ۵ تا بچن بین ۴ تا ۱۲ سالن با اونا هم خیلی خوبن اما تو پارک و مهدی که میره دوست نداره کلا دوتا دوست تو پارک داره بعد بال بال میزنه تمام وسیله ها رو بو میکنه ماژیکاشو به ترتیب میچینه بو میکنه خیلی بد اخلاقه سخت غذا میخوره سخت میخوابه برای پی پی که از پوشک گرفتم اونم مقصر خودم بود تنها بود تو دستشویی ترسید به نور صدا واکنش نداره همه رو بغل میکنه بوس میکنه خیلی با محبته
بردمش دکتر گفت احتمالا اوتیسم خفیف یه نفر قرار بیاد خونه ۲ ساعت بشینه رفتارشو ببینه تا تشخیص بدن رفتار درمانی میخواد یا اوتیسم
میخواستم نظر شما هم بودم
مامان گلی مامان گلی ۴ سالگی
کتاب بابام بلد نیست
از نشر نردبان
ای کسانی که مثل من، به پدر محترم اونقدر یادآوری میکنید هر چیزی رو که دلبندتون فکر می‌کنه پدر جان هیچی بلد نیست! در نتیجه همه کارشو از مامان میخواد🙆🏻‍♀️🙆🏻‍♀️ باشد که همزمان با خوندن این کتاب و دست برداشتن از کارمان، دلبندمان بابت انجام روتینش به پدر اعتماد بِنُماید 😂😂😂😂
تئوری خوب بلدماااااا اما امان از قسمت عملی🤦🏻‍♀️🤦🏻‍♀️😂😂
مطمئنا همتون خواه ناخواه ازین کارا کردید. مثلا پدر و فرزند میان برن بیرون، ناخودآگاه ما: کلاهشو حواست باشه سرش کنی، مواظب باش باد نخوره! ببین داری با دوچرخه میبریش مواظب ماشینا باش.
یا مثلا از پدر چیزی میخواد و اون انجام نمیده. ماها خودمونو قهرمان میکنیم: بده من مامان! بیا با من بازی کن! بابا الان نمیتونه (و مثال هایی از این دست)
این کتاب از زبان و دید یه کودک نوشته شده درباره کارهایی که باباش بلد نیست انجام بده. در اصل تو این کتاب میخواد به بچه ها یادآوری کنه که خیلی کارها هست که پدرها یا مادرها نمیتونن انجام بدن یا بلد نیستن ولی خیلی از کارهای مهم و بزرگسالانه رو بلده و به خوبی از پسشون برمیاد. مثل حمایت کردن و عشق ورزیدن. زبان داستان طنزه و باعث میشه بچه ها با کتاب ارتباط بگیرن.
بعضی جاهای کتاب رو اگر دوست ندارید یا حس میکنید جالب نیست رو حتما تغییر بدید