۱۰ پاسخ

منم خریدم

نگم که خودت از همه چیز با خبری.. البته میدونی که یه ماه دوماه اینجوری شدم ولی منم میرم ورزش بالاخره.

منم حال روحیم خوب نیست باید یه کاری کنم دارم داغون میشم دیگه

منم ریز ریز یه کارایی میکنم واسه خودم
راستی مشاوره میرم فعلا یه جلسه رفتم خیلی خوب بود

الهام اینا عالین من قبلا داشتم وقتایی که اعصابت خط خطیه بشین رنگ کن انقدر حال میده

منم وافعا برا خودم وقت نمی‌ذارم. جوری ک وقتی تو ماشینیم شوهرم میره چیزی بخره حتی حسرت دخترا و زنایی رو میخورم ک تو خیابون دارن قدم میزنن و میگن میخندن. احساس میکنم خیلی محدود شدم .ولی میخام کم کم دوباره بوتیک بزنم حداقل دوستامو زود ب زود میبینم اینجوری

ممکنه کتاب کودک درون من داخلشو ببینم اگه خوبه برم بخرم؟

خوش به حالت که انقدر وقت داری

اتفاقا منم دیشب بقدری حالم بد بود فقط با گریه کردن میتونستم اروم بشم تا پنج صبح نتونستم بخابم تا ۷ هم خوابیدم بعد اومدم سرکار
بعضی اوقات انقدر خسته میشم و وقت کافی برا خودم ندارم پسرمو ک نگا میکنم ارامش کل وجودمو میگیره و تموم خستگیا و دردا موقتی میگذره

من اگر این کتاب و بگیرم و جلوی دخترم بازش کن به جای تمدد اعصاب بیشتر اعصابم خورد میشه🤣🤣

سوال های مرتبط

مامان مهراب مامان مهراب ۱ سالگی
سلام دیشب انقدر هلاک بودم خوابیدم مهرابم خوب خوابید البته مهراب داره ۴تا دندون با هم در میاره یکم نق نق زیاد داره این روزا
خب بگم بهتون که این چهارمین مسافرت مهراب بود اولیش ۱۱ ماهگی تهران بود دومی ۱۳ ماهگی یک روزه کاشان و یک سری دیگه ۱۳ ماهگیش رفتیم یاسوج و اینسری هم که طولانی ترین مسیر بود آمل
من هر سری میوه براش خورد میکنم تو ظرف اینسری دوتا ظرف پر میوه خورد کردم براش و لواشک خونگی و اینسری هم کلوچه گرفتم دادم بهش و غذای نونی هم درست میکنم تو مسافرت ها و صبحونه هم سعی می‌کنیم تو خونه بخوریم که مهراب فرنیش رو بخوره بعد هم نون پنیر یا نون مربا و..بعد راه میوفتیم البته یکبار تو راه بهش فرنی دادم ولی برگشت رو معمولا میگم شوهرم از بیرون چیزی بگیره هر سری هم میریم جای مطمئن که می‌شناسیم اونجا میخوریم اینسری هم تو شمال جای خیلی خیلی خوبی رفتیم تو تنکابن برا نهار عالی بود جاتون خالی مهرابم با عشق می‌خورد 😁 برای مسیرهای طولانی باید با میوه و چیزهایی که دوست دارن سرگرمشون کنید مهراب خداروشکر هیچوقت اذیتم نکرده تو مسافرت البته دیشب اون آخری ها یکم نق زد اونم کلافه شده بود و حق داشت و اینکه مهراب رو صندلی و کریر هیچوقت نمونده همش تو بغل خودمه و منم مجبور بودم یه وقتایی صندلی جلو رو بدم عقب دراز بکشم .رو صندلی عقب راحت نیستم مهرابم دوست داره جلو باشه همش و شوهرمم خوب میرفت اصلا بد نمی‌رفت
در مورد اونجا هم بگم انقدر داداشام باهاش بازی میکردن باورتون نمیشه مهراب تلو تلو می‌خورد برا خوابیدن😂
مهرابم یه گربه بدبخت رو اذیت کرده بود و حتی دم گربه رو گرفت و سرش رو هی بالا و پایین میکرده و کلی گربه فلک زده رو اذیت کرده البته شوهرم پیشش بوده کلی شوهرم رو دعوا کردم و مهراب رو بردم حموم .
مامان مهراب مامان مهراب ۱ سالگی
سلام
یه سری ها دیدم میگن فاصله سنی مادر و بچه کم باشه خوبه من میگم نه مهم درک بچست مهم اینه بابت هرکاری بچت رو مسخره نکنی توام مثل بچت بچگی کنی که حس بد پیدا نکنه حس عقده و..
فاصله سنی من و مامانم نزدیک ۱۶ ساله هرکی مارو میبینه فکر میکنه خواهریم ولی خب مامانم هیچوقت درکم نکرد هیچوقت بچگی نکردم برای کوچیکترین کارها مسخرم کرد .هیچکاری نمیزاشت بکنم
با مهراب بیرون رفتیم دیدم مهراب پا گذاشت رو برگ ها و صدای خش خش بده یاد بچگی خودم افتادم که تا میخواستم اینکارو بکنم دعوام می‌کرد که این کارای مسخره چیه میکنی و..یا تو حموم آب بازی نمیزاشت بکنم که بزرگ شدم و خودم میشستم تو وان و کلی آب بازی میکردم یا اینکه یادمه با دوستام و داداشام رفتیم با کیسه فریزر تو گرما تابستون رفتیم آب ریختم روی هم و کلی خیس شدیم ولی اومدم خونه یه کتک مفصل نوش جان کردم جاتون خالی با دمپایی خیس و..😂
مهراب الان بره بیرون آب بازی کنه یاد اون موقه میوفتم میگم خب فقط لباسش خیس میشه و عوض میکنم یا حتی کثیف هم بشه میبرمش حموم
پس بدونید ده تا بچه ای که بزرگ میکردن با دعوا و کتک بوده و از نظرشون تربیت ها عالی بوده
ولی ماها دست تنها انواع و اقسام غذاها اسباب بازی ها و برای تک تک کارهای بچمون و همه چیزش به فکریم و نگرانیم پس خیلی فرق هست بین ما و اونا و شک نکنید ماها بهترین مادرا هستیم
شاید هممون یه روزایی جوش بیاریم و کارهای خطرناک بچه ها و تنها بودنمون سختمون باشه ولی بازم همه زورمون رو داریم میزنیم که بهترین باشیم پس به خودمون افتخار کنیم🥰🥰🥰😍😍
مامان مهراب مامان مهراب ۱ سالگی
سلام صبحتون بخیر .تا مهراب خوابه میتونم باهاتون حرف بزنم دلم تنگ شده براتون کلی
ازین روزام بگم بهتون از بزرگ شدن آقا مهراب ازین که سختی زیاد داره ولی شیرینی و خوشمزگی هاش هم کم نداره .این که هرکاری که من میکنم رو میبینم سریع انجام میده همش دوست داره باهاش بازی کنم ببرمش بیرون راه بره بگرده .البته بگم بردن بیرونش هم کم دردسر نداره😂خودش رو تو خیابون پخش زمین کرده جیغ و داد که چرا نمیزاری من تو مغازه برم😂واقعا سخته با بچه بیرون رفتن ولی نباید عصبانی شد به مردم من اصلا نگاه نمیکردم چون برام مهم نبود نگاه بقیه چون همه بچه ها همینن
تازه کلی خرید داشتم و درگیر بودم دیروز هم که آقا مهراب قد بلندی کرده از تو کشو واکس دراوارده کل هیکل و لباس و و صورت رو سیاه کرده 😂وای از مهراب که شده استاد خرابکاری 😂یا دیدم هی میخواد ماست بخوره دو قاشق ماست ریختم تو ظرفشویی ماست هارو چپه کرد تو کله اش کل فرش و همه چی رو نابود کرد خودش هم سفید شد دوباره بردمش حموم 😂در کل دوران باحالیه .من برای خرابکاری هاش عصبانی نمیشم بیشتر بخاطر دست به گار زدن دعواش میکنم نه برای چیزهای دیگه چون میدونم میخواد کشف کنه یاد بگیره چون من خودم بچگی کم خرابکاری نکردم حتی جونورهای کوچیک رو زنده زنده چال میکردم از تب و سرسره سقوط آزاد میکردم😂به داداشام شامپو و صابون دادم بخورن😂و کارهای دیگه در کل بچه آرومی نبودم.الان با وجو مهراب میتونم منم بچگی کنم 😍
راستی امروز ساعت ۱۱.۳۰ ظهر ما میریم خانه بازی بهشت کوچولوها نشد زودتر بگم هرکی دوست داشت بیاد
مامان سهراب👶 مامان سهراب👶 ۲ سالگی
سلام مامانا ظهرتون بخیر 🤗
یه مسئله مهم هس در مورد تربیت بچه هامون گفتم باهاتون به اشتراک بزارم
پس حتما وقت بزارین بخونین ممنون😘

حدودا یه پنج ماهی میشه من برای تربیت سهراب و افسردگی خودم میرم پیش مشاور و خب چیزای خیلی مفیدی یادگرفتم دلم خواست با شما هم اشتراک بزارم
یکی از مهم چیزایی که گفته و من اجرا میکنم نگفتن کلمه ( نه و نکن ) هست که با مامانا توی روز خیلی تکرار میکنیم و همین دوتا کلمه باعث کلی چیزای مخرب میشه که حالا براتون مثال میزنم و میگم چرا نگیم
و اینکه میگن وسایل خونه رو جمع نکنین تا بچه عادت کنه دست نزنه مشاور میگفت این کاملا اشتباهه چون ذاتا بچه ها کنجکاو هستن دلشون میخواد به همه چی دست بزنن وقتی وسیله ها باشه مطمئنا همش باید بگی دست نزنی نکن میشکنه برای جلوگیری از اینا بهتره که وسیله های خطرناک جمع بشه

حالا چرا به بچه نگیم نه :

پایین میزارم حتما بخونین

کلی مبحث دیگه هم هس تو تاپیک های بعدی میزارم
حالا بیاین باهم درموردش بحث کنیم

عکسم خودم گرفتم توی حیاط خونه مامانم افتابگردون کاشتن خیلی نازه🌻