آفرین عزیزم چقدر درست گفتی ❤️
ب نظرم مادری ک تفاوت سنی پایین با بچش داره، خودش دراصل هنوز ی دختر نوجوون بوده ک نیاز ب شیطنت و بازی داشته و یهو ی مسعولیت بزرگ مادری و همسری بهش داده شده. پس این فشار زیاد مسعولیت معلومه ک نمیزاره درست و در آرامش مادری کنه. حالا قدیم عرف اینجوری بوده و سطح سواد پایین میشه پذیرفت این مسعله ذو. ولی واسه این زمان این حرفو زدن واقعا تعجبه!!!!
یاد خودم افتادم همه میگن زود پشت سر رادمان بچه بیار هم بازی باشن ولی نمیگن چقدر بچه اول ضربه میخوره ک از توجه بهش کم شده
من فاصله سنیم با مامانم تقریبا ۳۵ساله همیشه باخودم میگفتم کاش یه مامان جوونتر داشتم خیلی هم پای هم بودیم و باحال میشد خب من بچه آخر بودم مامانم سنش زیاد بود اصلا دنیا دیده نبود و سواد کمی هم داشت ولی وقتی ازدواج کردم مادر شوهرم جوونه و قرتی و فاصله سنیش با بچه هاش کمه خیلی میگرده و تقریبا سوادش از مامانم بیشتره ولی فوق العاده رومخ حتی بچه هاش هم ازش فاصله گرفتن بنظرم درک بچه مهمتر از فاصله سنیه
من با مامانم ۲۶ سال تفاوت سنی داریم
من بچه سومم. اما مامانم همیشه درکم کرد و همیشه باهام بود. چون خودش بچگی نکرده بود😢 زود شوهرش داده بودن. داداش بزرگمو ۱۳ سالگی بدنیا آورده بود.
قسمت آخر حرفاتو خیلی موافقم🥹🥹
اینقدر لجم میگیره از اینا که میگن واای خوبه همین یه دونه را داری و فلان
مادرا هم زمان خودشون فکر میکردن کار درستیه حالا من مامانم خیلی صبور بود فقط من هر وقت یادم میاد پریودم بودم میگفت ادای نماز خوندن در بیارین یا جلو داداشم چیزی نخورم زورم میاد الانم یه رکعت نماز نمی خونن روزه ام نمی گیرن من تا ا زدواج کردم از گشنگی و درد پریودی له شدم که آقایون مسلمون بار بیان
آفرین خیلی قبول دارم حرفتون رو
من یادمه ماها خیلی وقتا پیش مامان بزرگمون بودیم و پدر و مادرمون راحت بودن اما الان کی حتی یک ذره کمکمون میکنه
خواهرشوهر و مادرشوهر و مادر و خواهر و جاری کلی کمک هم میکردن چون به هم نزدیک بودن حتی اگه باهم گاهی دعوا هم میکردن بازم بچه های هم رو نگه میداشتن
ماها الان تنهایی همه کار میکنیم ولی بازم میگن هیچکی مادرای قدیم نمیشه و من اصلا قبول ندارم اصلا
حرفت کاملا درسته
من فاصله سنیم با مادرم زیادهم هست مادرم ۴۰خورده ای بود من۶یا۷سالم بود ولی منو درک میکنه باعاش راحتم و هرکاری بکنم حمایتم میکنه بااینکه سنش بالا تا به حال کتک نخوردم بااینکه ۷تا بچه بودیم
یک روز بودن مادربودنم رو نمیتونم تحمل کنم سایه اش بالاسرمون الهی امین
جالبه بدونی دقیقا همینها ک تو هیچی کار بلد نیستن هیچ شرایطشو ندارن بیشتر مشتاق اینن هی بچه بیارن
افرییین دقیقاااا. من تک تک جملاتت را درک میکنم.چقدر نیاز داشتم به این حرفا😊
سلاااام دقیقا باهات موافقم...منم فاصله سنی با مامانم ۱۹ساله ولی هیچوقت نزاش بچگی کنم و خودم باشم😪الان تو سن ۳۲سالگی باخودم درگیرم
عالی منم دقیقا با النا بچگی میکنم ولی من مامانم بخاطر شیطنتمون زیاد چیزی بهمون نمیگفت چون ۴ تا بودیمو پشت هم اتیش میسوزوندیم بنده خدا هر کار میکردیم حق میدم بهش 🤣
من ۲۰ سالم بود خاله شدم و پا به پای خواهرزادم باهاش شیطنت میکردم که پدرش میومد خونه میگفت همه اینا زیر سر خاله ته خواهرم خوهه رو روزی ده بار جمع میکرد منو پسرش میترکوندیم تاالانم که ۸ سالشه همونیم جوریه که یک هفته مادرم بیمارستان بود خواهرم پیشش بود بچش خبر پدر مادرشو نمیگرفت میگفت خاله تو پیش من باش مامان پیش مادر جون 🤣
الانم که ۲۵ سالم بود مادر شدم همون ذوقو شوق بازی کردنو دارم هرچند کلی کار دارم سعی میکنم بیشتر وقتمو کنارش بازی کنم اگر هم نشه النارو میارم پیشمو توکارا کمک میگیرم ازش چون الان این دوره بچه ها دارن تو قوطی کبریت بزرگ میشن
کاملا موافقم 👏👏👌🌹
عالی گفتی عزیزم الانم نشستیم منو پرنیا در حال نقاشی آیدین هم خونه استراحتش خوابه ناهار هم نذاشتم خلاصه پرنیا نمیذاره منم شدم بچه کنارش همه جام خط خطی کرده
دقیقا همینه که میگی
آفرین دقیقا حرفتو قبول دارم
و چقدر فشار روانی روی ما زیاده که رفتار درست رو انجام بدیم.چون با خودمون درست رفتار نکردن
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.