۸ پاسخ

پسر من تا قبل جنگ تنها میخوابید
از جنگ همه با هم خوابیدیم تو پذیرایی چون به پنجره دورتر باشیم دیگه بد عادت شد
الان اون رو تختش میخوابه ما پایین تختش

تو اتاق خودش
در بازه
اتاقشم چسبیده به اتاق ما
فقط مریض باشه میخوابونم پبش خودم برای چک کردن تب

قبلا هممون با هم میخوابیدیم
یه هفته ای هس تو اتاق خودشون میخابن ولی چون شبا باد میاد و صدا میده میترسن ما هم تو اتاقشون میخابیم

من بچه کوچیکه را که دارم میخابونم اون خودش میخابه

من رو زمین دراز میکشم تا خوابش ببره بعد میام بیرون دیگع
اگر مریض باشه که بخوام آب شو مرتب چک کنم یا از چیزی ترسیده باشه که بدونم شب قرار هی بیدار سه من پایین تختش میخوابم

من وایمیسم دو تا شون بخوابن بعضی وقتها منم خوابم میبره همونجا
بعضی وقت میام اتاق خودمون

شبا من یا باباش میریم اتاقش قصه میخونیم میخوابه
بعد ساعت ۶و نیم ۷ میاد میگه میشه بیای پیشم بخوابی من بار و بندیلم برمیدارم میرم بغلش😁

ای بابا خواهر من چند ماه درگیرم قبلشم تو اتاق پیشش می‌خوابیدیم الان میاد اتاق ما می‌خوابه خوابش برد میبرم اتاقش
ولی خیلی سخت نگیر من اوایل سخت گرفتم شب ادراری گرفت 🤦

سوال های مرتبط

مامان دو فرشته مامان دو فرشته ۴ سالگی