سلام و صد سلام💋
از هفته پیش مهردادو واسه جشن کدو 🎃 ثبت نام کردم،صبح دیروز حمومش کردم و ناهار رفتم خونه مامانم ی قورمه سبزی بهشتی خوردم😌و عصری باهم راهی شدیم سمت مراسم😊اوایلش خیلی خوب همکاری کرد ولی ب محض بالارفتن صدا میومد میچسبید بهم و جلو نمیرفت البته منم چون سر پسر اولم این تجربه رو داشتم و پسرم بشدت صداگریز بود،زیاد سخت نگرفتم و خواستم راحت باشه🙂
خلاصه خسته و هلاک برگشتیم خونه و شبم ساعت ۹خوابید 😴و منو بسیار خوشحال کرد چون خودمم بعدش بیهوش شدم😜

تصویر
۹ پاسخ

کلی بازی کرد🫶🏻😘

تصویر

🎃🎃

تصویر

حال و هوای دیشب🤗

تصویر

ای جانم خوشتیپ از چهره اش معلومه حسابی بهش خوش گذشته😂

سلام عزیزم صبح بخیر 😘

چقد شما باسلیقه این دکوریاتون خیلی قشنگه 😍

ايشالله هر روزتون به جشن و شادي بگذره

چ باحال
چ خوبه ک انقد امکانات دارین
شهر کوچک متاسفانه این چیزا نداره

پسر منم از صدای بلند میچسبه بهم تازه گریه هم میکنه چیکار کردین سر پسر اولتون ک دیگه از صدا نترسید

سلام جشن کدو چه جالب؟
کجا هستین شما؟چجور جشنی هست؟

مقالات مرتبط

رفتار خودخواهانه کودکان
علت رفتار خودخواهانه کودکان و برخورد مناسب با آن
چگونه کودک را از پوشک بگیریم
چگونه کودک را از پوشک بگیریم ؟+ فرآیند سه روزه
توکسوپلاسموز در بارداری
توکسوپلاسموز در بارداری | درمان آن قبل از بارداری + عوارض
آموزش خواب به کودکان
آموزش خواب به کودکان بدون گریه در سنین مختلف

سوال های مرتبط

مامان سانای مامان سانای ۳ سالگی
داداشم خونه ما امده بود باهم بریم خونه مامانم بعد دخترم کنترل رو انداخت دقیقا زیر چشمش پاره شد خیلی ترسیدیم خودشم فک کرد چشمش خورد حالش بهم میخورد از استرس، خونشم بند نمیومد، حالا تو راهیم مامانم ببینه ناراحت میشه، خدا رحم کرد چشمش نخورد
مشاهده ۳ پاسخ
مامان سپهر مامان سپهر ۳ سالگی
سلام مامانا میخوام یه تجربه به اشتراک بذارم شاید به دردتون بخوره
سپهر چند وقت پیش یه بار استفراغ کرد بالافاصله که صورتشو اب زدم چندتا دونه های قرمز ریز زیر چشمش زد خیلی جدی نگرفتم زودم خوب شد دیروز دوباره سر یه بهانه ی الکی گریه کرد و لج کرد و داد زد یهو سرفه ش گرفت خلط اومد تو گلوش یهو استفراغ کرد بعدش کل صورتش پاشید بیرون با اینکه میدونستم چیزی نیست اما خواستم مطمئن بشم دکتر خودش کربلاست دیگه امروز بردمش یه دکتر عمومی تا دیدش گفت کاملا طبیعیه به خلطر اینکه بچه ها عروق بدنشون ضعیفه به محض اینکه فشار به سر و گردنشون بیاد اینجوری دون دون میزنه رو پوستش و یه گواهی نوشت واسه مهد که نگران نباشن از بابت مسری بودنش
مشاهده ۳ پاسخ
مامان سامیار مامان سامیار ۳ سالگی
شوهرم با پسرم صب رفتن بیرون بعد برگشتی رفتن خونه مادرشوهرم پسرم اونجا مونده حالا شوهرمو گفتم یکم بازی کنه بعد برو دنبالش ولی تنبلی میکرد نمیرفت منم با اینکه پسرم اذیت میکنه و لجبازه اینقدر وابستش هستم عصبی شده بودم از نبودنش شوهرمو مجبور کردم بره بیارتش با اینکه تنها بودم اصلا نمیتونستم کارای خونه رو انجام بدم عادت کردم به بودنش تو خونه و همش هم استرس داشتم اونجا شیطونی کنه
مشاهده ۴ پاسخ
مامان ایلیا مامان ایلیا ۳ سالگی
دیروز بعد از ظهر ایلیارو بردم حموم
ب همسر سپردم کنارش دراز بکش یکم کارتون ببینه احتمالا بخوابه منم ی دوش بگیرم
اومدم بیرون دیدم همسر دراز کشیده ایلیا نشسته میخ کارتون🤣داشتم مو خشک میکردم همسر بیهوش شد، یهو دیدم ایلیا دراز کشید و بالشت و بغل کرد و خوابییید🤣
دیگه زنگ زدم ب دوست خانوادگی( ک پرستار ایلیا هم بودن) شب بریم پیششون گفتم دست خالی نریم ی کیک سیب دارچین پختم تو هوای بارونی میچسبید
ایلیارو هرکار کردیم کمتر از ۱ ساعت بخوابه نشد از ۵ تا ۷ خوابید🤣 این یعنی آماده نبرد شبانه باشید😅😅

خلاصه شب ی ربع ب یک خوابید و چون همسرم امروز خیلی شلوغ بود تایمش و از صب زود باید میرفت ایلیا موند خونه و مهدکودک نرفت

ناهار ی مک اند چیز درست کردم
بعدشم ی چیپس خونگی، آخه چند روز پیش ک من ی قرار کاری داشتم و تو ماشین کلی منتظرم بودن رفته بود کلی مزه خریده بود بچم🤣🥲
مشاهده ۷ پاسخ
مامان علیسان مامان علیسان ۴ سالگی
سلام خانما من الان ۷ ماهه کورتاژ شدم چند بار رفتم‌سونو بقایا داشتم ولی گفتم زیاد نیس خودش میوفته چون تو پریودام خون ریزی داشتم الانم اومدم دکترم نوشته سونو چون مثانم‌خالی بود موندم‌پر‌بشه ولی سونو کرد گف باز بقایا مونده حالامنتظرم باز سونو کنه ولی چجوری آخه تاالان بقایا مونده
مشاهده ۵ پاسخ
مامان مسیحا مامان مسیحا ۳ سالگی
آخ که امشب خسته ترینم و پسرم هنوز بیداره!
همه میگن دوباره شاغل شو آخه چطوری ممکنه واقعا
من از ۹ صبح سر پام ، بشور بپز تمیز کن به بچه برس
کافیه دو روز خونه رو تمیز نکنم دیگه نمیشه تو خونه زندگی کرد
همینجوریش از خستگی پاره شدم
مشاهده ۲ پاسخ
مامان آرسام مامان آرسام ۳ سالگی
سلام مامانا پسرمو سه ساعت گذاشته بودم پیش کسی برای انجام یکاری اونم داخل گوشیش ماشین بازی دانلود کرده بود داده بود پسرم بازی کرده بود ازون به بعد پسرم همش میگفت مهسا برام داخل گوشیش ماشین تصادف گذاشته توم بزار منم ب اصرار پسرم بازار دانلود کردم چندتا بازی دانلود کردم نمیدونستم پسرم اینقدر وابسته به گوشی و بازی میشه یعنی توی این یک هفته دهتاا بازی دانلود کرده صبح که چشمش رو باز میکرد گوشی بده بازی تا شب. منم الان با مامانم صحبت میکردم پسرم لج گرفت گوشی بده بازی کنم بازی کنم نذاشت با مامانم صحبت کنم منم بهش گفتم همه بازیارو پاک کردم نیم ساعت بغلم گریه کرد خوابش برد واقعا نمیدونم باید چیکار کنم بنظر تون همه رو پاک کنم از فردا عادتشو ترک بدم؟؟؟همش یک هفته بعد هم نمیشه ولی خیلی وابسته شده بود به بازی اصلا دوست ندارم نصف روز مهد می‌ره نصف روز هم خودش تنهایی یا با من یا روزی یکی دوساعت برنامه کودک میگذروند ولی چند روزه سرش همش تو گوشی بود
مشاهده ۵ پاسخ
مامان آراد مامان آراد ۴ سالگی
خانما چن وقته سر ی چیز کوچیک هم استرسی میشم احساس میکنم خیلی روحیه ضعیف تر از قبل شده مثلا امشب تو بالکن داشتم کفش می‌شستم پسرمم پیشم بود رفتم ی لحظه داخل اومدم دیدم پسرم لکه بر دستشه میخاد بریزه ب کفش سریع ازش گرفتم گفتم نخوردی ازش گف نه ساعت ها هم بازی کرد تو خیابون خوب بود هی پیش خودم میگم نکنه خورده ولی چن بار پرسیدم گفت نخورذم
مشاهده ۱ پاسخ
مامان م سهیل مامان م سهیل ۳ سالگی
امروز بدترین روز زندگیم بود حالم انقدر بده که نه چیزی میتونم بخورم نه میتونم بخوابم پا پسرم از خونه ی مادرم داشتم میومدم پسرم گریه کرد گفت سر سره گفتم باشه چندتا سر بخور بریم یه مادری بود بچش خیلی و. ح ش ی بود با اینکه از پسر من چند ماهی ک چک تر بود اینا داشتن بازی میکردن من به پسرم گفتم مامان اروم بازی کن حواست باشه بعد اون پسره اومد پسر منو چنگ انداخت مادرشم پیشش بود من زود پسرم رو کشیدم کنار گفتم مامان عیلی ندا ه اونم نی نیه برو بازی کن پسرم رفت دوباره اون اومد تو سر سره دستشو انداخت صورت پسرم بعد سرش داد زد پسرم دستشو زد اون ور گفت چرا چنگ میندازی مادرش فکر کرد پسر من اونو زد گفت اقا پسر چرا میزنی داد زد سر بچم یدونه زد یهش من بهش گفتم پسرم نزد بچت داشت چنگ مینداخت دستشد زد اونور بعدشم اینا دوتا بچن چند بار من بچه ی خودمو کشیدم اوردم اینور دوباره این بچه اومد پسر منو زد بعد پسرم بلند سرش داد زد گفت نکن مادر احمقش عوض اینکه بچش رو ببره کنار اومد پسر منو زد که چرا داد میزنی گفتم خانم محترم پسر شما زد پسر منم سرش داد زد مادره ی احمق برگشت فحش خیلی بدی بهم داد اونجا همه داشتن بهش میگفتن خانم چه خبره بچه شما داره اذیت میکنه تازه طلب کارم هستی منم چند تا بارش کردم بچم رو برداشتم اومدم نصف راه بودم دیدم یکی همچین زد تو گوشم که سرم سوت کشید برگشتم ببینم کیه یکیم زد تو گوشم نگو برادر زنه بوده ۱۲ یا ۱۳ سالش بود انقدر غافلگیر شدم زبونم بند اومد پسره فرار کرد
مشاهده ۱۲ پاسخ
مامان نرگس جونم مامان نرگس جونم ۴ سالگی
چالش
زایمان طبعی کردین یا سزارین
کدوم راحت کدوم سخت
من سزارین کردم ولی سخت بود
مشاهده ۱۵ پاسخ
مامان deniz مامان deniz ۳ سالگی
مامانا دخترم ۲شنبه هفته پیش تب کرد یهو شب ساعت ۱۰بعدش روز بعد بردمش فوق تخصص گف آنفولانزاست بعدش تا ۴شنبه تب کرد دگ تب نکرد خوشحال شوم گفتم خوب شده چرا باز از دیشب تب میکنه امروزم یسره تبه هیچی نمیخوره 🥲
مشاهده ۱ پاسخ
مامان دلوین و رامان مامان دلوین و رامان ۴ سالگی
مگه بچه ها بزرگ تر میشن قرار نیست بهتر بشن رسما پسرم پدر منو درآورده خیلی عصبیم کفری م از ساعت سه که نگا کردم خاب شدم بهش شیر دادم از قبل تا الان ده بار فقط بیدار شدم با گریه هاش لعنتی تو یک ساعت چند بار شیر میخوری مگه ...مگه نمیگن شیر خشک سنگین می‌کنه میخابع والا من از همون نوزادی ندیدم واسش ...چون جدیدا فوری خاب میره نهایت شصد تا شیر بخوره من تو این یک ساعت چهار بار بیدار شدم فقط واسش شیر درست کردم خسته م خسته دلم میخاد بشینم فقط گریه کنم روز نمیتونم از کنارش تکون بخورم شبم ب این بدبختی کلافه م خسته م
مشاهده ۴ پاسخ
مامان رادین مامان رادین ۴ سالگی
سلام دوستان لطفا هرکسی تجربه ای داره منو راهنمایی کنه دیگه خسته شدم رادین ۲ ماه دیگه ۳ سالش تمومه میره تو ۴ سال ولی هرشب هرشب بلا استثنا شب ادراری داره حتی اگه ۱۲ شبم ببرمش دسشویی دیگه خسته شدم چقد مای بی بی بخرم خونه زندگیم بوی گند گرفته توراخدا راهنماییم کنید
مشاهده ۸ پاسخ
مامان آقاشادمهر مامان آقاشادمهر ۳ سالگی
خانمادیگ بریدم بخدااگ ازگناهش نمیترسیدم خودموخلاص میکردم بخداحیفم ازپسرم میادولی خیلی خسته شدم جزخداپناهی ندارم وبخاطرهمین بی پناهیم مجبورم بسوزم وبسازم من که تباه شدم ولی دلم واسه پسرم خونه کاش حداقل استقلال مالی داشتم انقدرمادرذلیلی نبودم
مشاهده ۷ پاسخ
مامان ارتا مامان ارتا ۳ سالگی
سلام دوستان پسرم ی هفته پیش سرش در میکرد با گوشش دکتر گفت عفونت کرده فقط دوتا آمپول داد ک خودم آموکسی کلاو داشتم بهش دادم دیشب خودش شربتا رو بوس کرد که خوبم کردن از ساعت پنج صبح دماغش کیپ شده سرفه می‌کنه یعنی دوباره ببرمش دکتر من موندم این ویروس چی بود دوماهه از خونمون بیرون نمیره
مشاهده ۱ پاسخ