۱۱ پاسخ

من دخترم ۲ سالشه خيليییییی اذیتتتت میکنه

سلام خب خیلی طبیعیه که بچه هایی که خودشون کوچک هستن اذیت میکنن،دختر من ده سالشه و دیگه حالیشه که باید حواسش به من باشه
پس به نظرم سخت نگیرین و بیشتر بهشون محبت کنین

منم دخترم 2سال و 8ماهشه خیلی اذیت میکنه

من‌ پسرم سه سالشه بهانه زیاد نداره ولی خب همش خودشو میندازه روم چند بار به شکمم ضربه زده البته نه خیلی شدید ولی خب یه کم نگرانم

من پسرم ۴سالش قربونش برم تا می‌خوام بلندشم میگ تو بشین من میارم حالا اذیتاشم داره ولی از اون روز ک فهمید نی نی داریم خیلی خوب شده اصلا پیشم نمی‌خوابه نمیگه بغلم کنم

منم دخترم ۳ سال خورده ای سن داره کشته منو ولی بدبخت بچم بی زبون دلم برای هر دوشون میسوزه

من دخترم ۶ سالشه انقد خوبه و هوامو داره ،اصلا اذیت نمیکنه ، حرفای خوب درموردش بزنید بگید نی نی خیلی داداشش را دوس داره نزارید از الان حسادت را یاد بگیره و اذیتتون کنه

اره پسر منم خیلی اذیت میکنه .

منم بچه اولم سه ساله ونیمش بود که پسردومم بدنیا اومد.همین کاررومیکردم.که وقتی اومد.حسادتش نسبت به برادرش کم بود.مواظبش بود.الانم که بزرگ شدن خیلی خداروشکرهوایی همو دارن

یک چیزی به همه تون میگم.براشون چی الان وچی وقتی از بیمارستان اومدین یک اسباب بازی براشون بیارین بگیدابجی یا داداشی برات کادواورده.نزارید.به بچه که توراهی دارین یا وقتی بدنیا میاد حسادت کنه.

منی ک بچم 9 ماهشه
و الا 19 هفته باردارم😐
خیلی ازیت میشم

سوال های مرتبط

مامان نازبالالار مامان نازبالالار هفته سی‌ام بارداری
از همه چی خستم
دلم میخاد بمیرم
این چه زندگی کوفتیه من دارم
از پسرم شوهرم متنفرم
از خونه زندگی
مثل گداها
اصلا از پسر بچه ها و جنس نر بدم میاد
چقدر عذاب میدن
به خدا کم اوردم
میگم بچه که به دنیا اومد دوتاشونم بزارم ور دل شوهرم
برم پی زندگیم
طلاق بگیرم برم ترکیه
احساس خفگی میکنم
اینکه اهمیت نمیدن احترام نمیبینم
تمام مشکلات با منع
ولی حق انتخاب ندارم تو هیچ چیز
نظر هم میدم انگار چیزی نگفتم
مادرمم سرکوفت میزنه
میگه بهت گفتم تو امادگی نداری
گفتم من چه میدونستم این مرد این همه بلا سر من میاره
اخلاقش گنده گنده
یه چی میگی فوری تهدید به کتک میکنه
منم پسرم مشت میزنه
گاز میگیره
میپره رو شکمم محکم با دستش گلومو میگیره
مجبوری میزنمش متنفرم اخه پسر چه گو....
از طرفی فشار مردک که بچه تو دلی دختر باشه باید بندازیش

نجس منم از پسر بدم میاد
یه بچه لجباز و حرف گوش نکن که دقیقا نسخه کوچیک پدرشه

به خدا بریدم الانم دارم با گریه مینویسم
دیروز به مادرم گفتم بیا خونه ما
من دارم خفه میشم میگه اول صفره مراسم زیاد
میخام برم مراسم
اینم از مادرم
دلم میخاد از دست همه فرار کنم