۹ پاسخ

مامانم من موقعی عصبانیت میگفت آدم که نمیتونه بچه داری گنه بچه نیاره😆😆😆حالامن هیچی نمیگفتم بعدش که آروم شد
رفتم پیشش گفتم آدم که نمیتونه نوه داری کنه بچه نیلره😁😆😆بعصی حرف های مامان هارابه دل نگیرید
بزارید به حساب خستگی ☺️

من میبرم باخودم‌موقع معاینه منشی ازم گرفت نگه داشت تا اومدم البته گفتم بیادداخل اتاق دکتربیرون نذاشتم

ول کن بابا بگو‌بیاد بگیره بچتو اذیت میشی ببریش الانم ک‌ ویروس زیاده هیچ جا براش امن تر از خونه نیست

اشکال نداره می‌دونم الان ناراحتی از لحنش ولی باور کن شاید برای اونم سخت باشه توی خونه ی شما تنهایی از بچه مراقبت کنه
بزار پیشش اگه بچه رو اذیت نمیکنه برو به خودت برس
بعدم مادرا هم گاهی خسته میشن شاید از جای دیگه خسته اس
اگه می‌تونه و واقعا مراقبشه پیشش جا بزار چون بچه رو دکتر نبری بهتره چون ممکنه مریض بشه بعداً خودت گیری

با خودت ببر من همه جا میبرم باخودم دکتر اریشگاه خرید

بنظرم بگو مامانت بیاد نگه داره نمیشه ببری مطب

زنگ بزن بگو بیا دیگ رو در بایستی نداری ک

مامان خوبی داری که میخواد خونه خودش نگهداری کنه از بچت قدرشو بدون

چرا مادرا همچین شدن

سوال های مرتبط

مامان فسقلی مامان فسقلی ۴ ماهگی
تجربه زایمان من پارت هفتم
من دوباره با بحث دکتر شیفت رضایت شخصی دادم رفتم خونم و من نزاییدم😂😂
هر روز از بیمارستان ها زنگ زدن بیا نرفتم دکتر خودمم که نگم هر زنگ میزد که چرا اینجوری لجی فلانی بیا برو تست بده گفتم تست هرجور باشه میدم جز از پایین😂
خلاصه یه هفته گذشت و دوباره مامان بیچاره ام با بابام اومد دوباره مامانم من و همسرم رفتیم بیمارستان من از اول دوست داشتم تاریخ ۴.۲۴ بچم دنیا بیاد که ۲۳م با دکترم هماهنگ شدم گفت نخیر نمیشه الان ۳۷.۶ هستی زوده تست بده اگ مشکوک بود بستری شو میام کلی پشت تلفن گریه کردم اسرار کردم گفت باشه فردا برو میام عملت کنم منتها رفتی بیمارستان بگو ابریزش دارم معاینه هم نمیشم بستری میشی من بیام عملت گفتم باشه شبش من با فیلم بردار هماهنگ کردم😂گفتم فردا عمل دارم نگو زنگ زذه بیمارستان اونام گفتن این تاریخ فلان دکتر عمل نداره زنگ زدن دکترم گفته نه من عمل نداره اخه میخاسته اروژانسی بشم زنگ زد بهم هرچی اومد دهنش گفت ک مگ من نگفتم اوزانسی عملت میکنم تورو باید دکتر شیفت عمل کنه چون رضایت به معاینه نمیدی ولی من دم سوخت گفتم عمل میکنم توام خراب کردی چطور اوژانسی میری ولی فیلم بردار داری گفت چون دوست داری تاریخت این باشه قبول کرده بودم من نمیام😕😕
مامان نلین💕✨ مامان نلین💕✨ ۸ ماهگی
سلام تا دخترم خوابیده دلم خاست بیام از تجربه زایمان طبیعیم بگم..
پارت ۱

۳۹ هفته و دو سه روز بودم که با شوهرم رفتیم بیرون خرید نزدیک مطب دکترم بودم شوهرم گفت تا اومدیم اینجا زنگ بزن دکتر یه سر بریم پیشش(چون هفته آخر بود نوبت نزد برام گفت اگه به دنیا نیومد خودت بیا)
رفتیم مطب و نوار قلب اینا گرفتیم بعد دکتر اومد معاینه کنه تا دست زد کیسه آبم پاره شدددد🥲
گفت کیسه آبت به مو بند بوده و من خیلی وقتا برای بقیه مجبورم با سوزن سوراخ کنم کیسه آبو…
یه ترسی تمام وجودمو گرفت از اینکه دیگه قراره زایمان کنم
دستام شروع به لرزیدن کردن
دکتر باهام حرف زد و یه کم آرومم کرد
راستش بیمارستان تا اون لحظه هم باز تصمیم نگرفته بودیم کجا بریم
دکترم پیروزی بود گفت کجا میری بیمارستان گفتم احتمالا بریم قلهک
گفت من خودم بیمارستان تهرانپارسم هزینه دستمزد و خود بیمارستان ۱۱ تومنه
گفتم دوتاش؟ گفت بله
دیگه گفتم دکتر خودمه خب خوبه گفتم پس باشه میرم اونجا
زنگ زد سفارشمم کرد و بهش گفتم میتونم برم خونه پردیس وسایلمو بیارم؟
گفت نه باید بری بیمارستان همسرت میره وسایلت و بیاره
خلاصه راه افتادیم بیمارستان تهرانپارس