۵ پاسخ

وای گفتی
تمام غصه ی من تموم شدن این روزاس

دقیقا همینطوره. و من همیشه اینو با خودم تکرار میکنم که این روزها میگذره، سختی ها تموم میشه و به خاطره ها میپیونده و من دلم برای تک تک این لحظه ها تنگ میشه❤️

کاملا‌درسته
خداقوت به تمه مامانا
سعی کنیم از مسیرم لذت ببریم💫

چه قشنگ😍نیاز داشتم دمت گرم❤️💐

من که داغونم فک نکنم دلم تنگ بشه میگم کی یکم بزرگ تر شن

سوال های مرتبط

مامان ❣️پسری👼🏻❣️ مامان ❣️پسری👼🏻❣️ ۱۱ ماهگی
تقدیم به تموم مادرای الان و آینده گهواره
وقتی مادر میشی دیگه برات مهم نیست موهات بریزن یا نه، بلند باشن یا نباشن، حتی ممکنه عمدا بری و موهای پرپشت و بلندت رو کوتاه کنی که راحت تر مادری کنی، وقتی مادر میشی اون یه ذره شکم که بعد زایمان برات مونده نگران کننده نیست، حتی به ترک های پوستت هم میخندی! وقتی مادر میشی به لاغری و چاقی هم دیگه اهمیت نمیدی و مهم اینه که برا بچه ت شیر داشته باشی، وقتی مادر میشی حتی ممکنه برعکس، بیشتر به رشد درونی خودت، ظاهر خودت برسی که بچه ت که بزرگ شد بهت افتخار کنه، وقتی مادر میشی خودت دوباره بچه میشی و شعرای کودکانه رو از بر می کنی که برا کودکت بخونی و خنده هاشو ببینی، حتی وقتی بچه ت خوابه هم تو داری تلاش میکنی که وقت بیداریش بیشتر باهاش وقت بگذرونی، وقتی مادر میشی یهو می بینی رفتی خرید و از خریدات خیلی خوشحالی اما اینبار فقط برا بچه ت خرید کردی! وقتی مادر میشی کمترین فداکاری اینه که از خواب شب و استراحت روزت با عشق میگذری، وقتی مادر میشی تازه می فهمی که عشق کاری میکنه که تو جز زیبایی توی تیکه ای از وجودت هیچ چیز دیگه ای نبینی، وقتی مادر میشی نقطه ی امن جهانت میشه اون کنج خونه که بچه ت خوابیده، وقتی مادر میشی بهتزین تفریحت مادری کردنه و جهان تو خلاصه میشه در یک موجود عجیب دوست داشتنی، وقتی مادر میشی باورت نمیشه همه ی اینا تویی، تو که قبلا خیلی چیزا برات مهم بودن اما الان هزار پله رشد کردی با حس ناب مادری
مامان سید ایلیا💚 مامان سید ایلیا💚 ۵ ماهگی
از روزی که فهمیدم تو دلمی تا امروز
که صد و بیستمین روزه کنارِ تو بودنه
و بزرگترین آرزوم اینکه صد و بیستمین سال بشه حتی اگه اون موقه جای من قاب عکسم کنارت باشه
از روزی که فهمیدم تو دلمی تا امروز یه سال میگذره و حسم تو این یه سال تلفیقی بوده از خوشحالی و بیحالی
از سختی روزای اول و شب بیداریا ک بگذریم
میرسم ب امروز
الان دیگه به ناواردی روزای اول نیستم
قلق خنده ها و گریه هات دستمه الان بهتر میتونم مراقبت باشم
بیخابیا و خستگیا در برابر انرژی که عشقت به وجودم میده هیچه
یه روز که بزرگ شدی عاقا شدی و این متنو خوندی بدون مامانت خستگی و سختیه این روزا و بچه داری رو با وجود گرم تو پشت سر گزاشت
اغراق نیست اگه بگم چهارماهه که یه قلب دیگه دارم که بیرون از سینه م میتپه
برای من هرچیزی که از تو دارم شیرینیه

حتی گریه های بی امان اخرشبت
بهانه گیریات
بی خابیا
تمام سختیا با وجود تو برام مث یه سرازیری شده که بدون اینکه راه برم فقط هلم میدن ب سمت جلو
تمام امیدم دیگه دیدن سعادت توئه
پس خوشبخت شو این یه دستوره😅

تو با وجود کوچولوت بزرگترین انگیزه و دلگرمی منو باباتی
چهار ماهگیت مبارک
مبارکه مایی که نفسمون بسته به نفساته پسرم❤️🫂🔗