۱۱ پاسخ

عزیزم دختر کن شب و روز میچسبید بهم شبا بالای پنج بعر بیدتر میشد من کم کم از شیر گرفتم یماه طول کشید روز اول مجبور شدم شب شیر بدم ولی بعدش مقاومت کردم هی بغل گزفتم شب فرنی و شیره دادم سیر باشه

دختر منم بود دحترم بیخیال تر بود خودم افسرده شدم و هی گریه میکردم😆
الان من بیخیال شدم دخترم بعد چن ماه الان میاد میخوره بازی میکنه نازش میکنه و بوسش میکنه بعد میگم کاش نمیگرفتم ازش

اول شیر شب رو بگیر بعد دقت کن ببین کدوم وعده براش مهم تره، باید امتحان کنی، مثلا صبح بیدار بشه ،حواسشو پرت کن ببر صبانه بده، ببین تا چه ساعتی میتونی نگهش داری و ندی، ولی افتاد گریه دگع بده، روز بعد هم همینو تکرار کن، اینجوری وعده هاش کمتر میشن،

نگو بخدا من اینقدر گریه میکنم ک چرا مانلی شیر خشکی شد
بعد از دوماهگیش من یه یک هفته مریض شدم و نتونستم بهش شیر بدم شیرخشک خورد دیگ سینه م و نگرفت تا یه چند مدت فقط تو خواب میخورد بعدش همونم دیگ نخورد و شیرم خشک شد خیلی بابتش غصه میخورم قدر نعمتی ک خدا بهت داده رو بدون

بچه هایی هم که شیرخشکی هستن خیلیاشون وابسته میشن و سخته ترک کنم هر دو روش رو باید کم کم مقدار و وعدشو‌کم کرد

بده بهش خوب... دوسالگی بگیر

خب عزیزم روش ۴ در ۴ رو امتحان کن یکم طول میکشه ولی خب اینجوری بهتره

ایشالا که موفق باشی
ولی فک منم اگه بهش شیر نمیدادی هیچ وقت این حس خوبو باهات درک نمیکرد
دوسال ازش لذت برده و الان مجبوره ترکش کنه
خودت دلت میاد این حسو خوب شیر دادنو نداشتی؟

آره واقعا🥺کاش یه طوری بود سر تایمش قطع میشد شیر و دیگه خود بچه نمی‌خورد

دقیقا منم🥹💕
خوداا دلم نمیاد همش به شب تولدش فک میکنم که آخرین باری هست که شیر میخوره ناراحت میشم🥹💕
۲۴ اسفند تولدشه ،از ۲۵ اسفند از شیر میگیرمش قلبمو🥹💕💕

کم کم تدریجی کم کن

سوال های مرتبط