خیلی حالم بده واقعا
شب روز ندارم
خيلی بی قرار گریه میکن چیکار کنم
یه ماه خونه خودم نرفتم یا خونه مادرشوهرمم یا مادرم اینا دیگ کلافه شدم کل زندگیم ریخته بهم نمی تونم تنهای نگهش دارم اینجا همه بسیج شدن
از وقتی باردار شدم کلا زندگیم تغییر کرد ای خدایا کمکم کن
کولیک خیلی سخته سخت تر زا اون رفلاکس
که ماشاالله هردوتاشم داره
ای خدا ب همین شب ازت میخوام کمکم کنی 🥲

خوشبحالتون کمکی دارین
منم بچم کولیک شدید داره به حدی که اعتراض همسایه ها از جیغ زدن و گریه کردنش بلند شده
اما مادرم راه دوره شوهرم میگه لازم نیست بری اونجا چون می‌ره سرکار نمیتونه بیاد خودش و میگه دلش برای منو بچه تنگ میشه
مادرشوهرمم اصلا مارو‌ گردن نمیگیره 🤣
همش میگه بچه داری همینه خودتون باید عادت کنین خودتون باید بزرگ کنین مگه من چجوری بچه بزرگ کردم الانم رفته مسافرت برادر شوهرم و گذاشته برای من که حواسم بهش باشه 🤣🤣🤣🤣
تو این دوماه فقط دو شب رفتیم خونشون که اونم خودشون گفتن برین دیگه خونتون 🤣
باز طفلک مامانم بیست روز اول زایمانم اومدن خونم و منو بچه رو نگه داشتن ولی خب مامانمم بچه‌مدرسه ای داره نمیتونه زیاد بمونه خونم🥲

منم شرایط شما رو دارم الانم تازه امدم پیش خانواده همسرم
قبلش پیش مامانم بودم خونه مامانم تا خونه خودمون و مادر همسرم دو ساعت فاصله داره
حالا فعلا میخوام یه هفته اینجا بمونم بعدش برم خونه خودم میدونم خیلی سخته تنهایی انشالله از پسش بر بیام

منم از وقتی زایمان کردم مادرم پیشم بوده الآنم من اومدم خونه مادرم اینا تنهایی نمیشه اصلا پسر منم اصلا آروم و قرار نداره

عب نداره بابا من خودم دخترم شر ینی شر هااا لج باز وای ینی نمیدونی چی میگم
دوهفته اول مامانم اینا و مادرشوهرم اینا خونه ما بودن بعد دوهفته رفتم خونه مامانم اینا
بعد ی هفته خونه مادرشوهرم
بعد اون هم اومدم خونم دوباره ۴ روز رفتم خونه مامانم و هی اینجوری
الانم هفته ای یکی ۲ شب خونه مامانم میخابم اصلا ب این فک نکن
واقعا سخته نگهداری از بچه ای ک گریه میکنه و....
من واقعا با وجود مامانم و مادرشوهرم ک هی میان بهم سرمیزنن هلاکم

منم شوهر و مادر شوهرم فکر میکنن ترسیدم یا وابسته شدم ک خونه مامانم اینا هستم از ۲۵ روز پیش ک زایمان کردم اونم چ زایمان س..خ..ت..ی
😢

عزیزم مدام آروغ بچه رو بگیر وسط شیر خوردن تا آروغ نزده هم نزارش زمین

صبور باش ۳ ماهگی خوب میشه